- گزینشی
- انتخابی
معنی گزینشی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تعیین، انتخاب
انتخاب کردن، برگزیدن، بررسی صلاحیت متقاضیان استخدام یا ورود به دانشگاه، بخشی از اداره و مؤسسه ای که این کار را انجام می دهد
برگزیده و پسندیدگی
گزیده بودن، حالت گزیده
عمل گزیده لسع
انتخاب
هر یک از پاسخ های آزمون تستی، برگزیده، انتخاب شده، شخص برجسته و والا
انتخاب شده
((گُ نِ))
فرهنگ فارسی معین
مجموعه ای از نوشته های انتخاب شده، هر یک از پاسخ های یک آزمون، هر یک از دو یا چند شیئی، پیشنهاد یا راه حلی که بتوان انتخاب کرد
چاره گری
گزارش
گزارش
Decorative, Ornamental, Ornamentally
Option
декоративный , декоративно
dekorativ, ornamental
Option
декоративний , декоративно
вариант
dekoracyjny, ozdobny, ozdobnie
варіант
装饰性的 , 装饰的 , 装饰性地
decorativo, ornamental, ornamentalmente
decorativo, ornamentale
decorativo, ornamental, ornamentalmente
opción
décoratif, ornemental, de manière ornementale
option
opzione
decoratief, ornamentaal, ornamenteel
optie
सजावटी , आभूषणात्मक , अलंकरण रूप में