جدول جو
جدول جو

معنی گزیت - جستجوی لغت در جدول جو

گزیت
باج و خراج، مالیاتی که مسلمانان از کفار و اهل ذمه می گرفتند، جزیه، برای مثال گهش خاقان خراج چین فرستد / گهش قیصر گزیت دین فرستد (نظامی۲ - ۱۰۸)
تصویری از گزیت
تصویر گزیت
فرهنگ فارسی عمید
گزیت(گَ / گِ یَ / گَ)
معرب آن برزنج است، شهری است از نواحی اران و میان آن و برذعه هیجده فرسنگ باشد در راه باب الابواب و بر او معبر نهر کبراست به شروان. (مراصد الاطلاع)
لغت نامه دهخدا
گزیت
پولی که پادشاهان و حکام همه ساله از ملوک زیر دست و رعایا میگرفتند: گزیتش نپذرفت و نشیند پند اگر پند نشنید ازو یافت بند. (دقیقی)، وجهی که از کافران ذمی میگرفتند و آنانرا امان میدادند: ... شما را در دنیا نیست مگر خواری و بی آبی گزیت از دست و غل بر گردن
فرهنگ لغت هوشیار
گزیت((گَ زِ))
باج و خراج
تصویری از گزیت
تصویر گزیت
فرهنگ فارسی معین
گزیت
جزیه
تصویری از گزیت
تصویر گزیت
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گزیر
تصویر گزیر
پاکار، پیشکار، داروغه، عسس، برای مثال گزیری به چاهی در افتاده بود / که از هول او شیر نر ماده بود (سعدی۱ - ۶۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
آنچه کسی یا چیزی به واسطۀ آن بر نوع خود برتری داشته باشد، افزونی، برتری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گزین
تصویر گزین
پسوند متصل به واژه به معنای گزیننده مثلاً خلوت گزین، عشرت گزین
گزیده، انتخاب شده
گزین کردن: انتخاب کردن، برگزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گزین
تصویر گزین
ساخته شده از چوب درخت گز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گزیر
تصویر گزیر
چاره، علاج، برای مثال چو جنگ آوری با کسی بر ستیز / که از وی گزیرت بود یا گریز (سعدی - ۵۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گبیت
تصویر گبیت
(کشتی رانی) منتهی الیه سینه کشتی است که فقط برای تزیین سازند
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به گز تیری که از چوب گز سازند: بخوردی یکی چوبه تیر گزین نهادی سر خویش بر پیش زین. در ترکیب بمعنی گزیننده (انتخاب کننده) آید: به گزین خلوت گزین درم گزین عشرت گزین، گزیده انتخاب شده منتخب پسندیده: خاصه نعت رسول باز پسین آن زپیغمبران بهین و گزین. (حدیقه) یا گزین خلق دنیا. برگزیده از مخلوقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گزیر
تصویر گزیر
علاج و چاره
فرهنگ لغت هوشیار
پولی که پادشاهان و حکام همه ساله از ملوک زیر دست و رعایا میگرفتند: گزیتش نپذرفت و نشیند پند اگر پند نشنید ازو یافت بند. (دقیقی)، وجهی که از کافران ذمی میگرفتند و آنانرا امان میدادند: ... شما را در دنیا نیست مگر خواری و بی آبی گزیت از دست و غل بر گردن، نام بازیی که آنرا خربنده و مراد می گفتند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
افزونی، فضیلت، استعلا، امتیاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
((مَ یَّ))
فضیلت، برتری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گزیر
تصویر گزیر
پاکار، پیشکار، داروغه، عسس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گزیر
تصویر گزیر
((گُ))
چاره، علاج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گزین
تصویر گزین
((گُ))
انتخاب شده، انتخاب کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
برتری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گزیر
تصویر گزیر
تصمیم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گزیه
تصویر گزیه
جزیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اگزیت
تصویر اگزیت
برون رفت، دررو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
Advantage
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
avantage
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
vantagem
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
Vorteil
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
zaleta
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
преимущество
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
перевага
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
voordeel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
ventaja
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
vantaggio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
लाभ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مزیت
تصویر مزیت
keuntungan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی