جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گزین

گزین

گزین
پسوند متصل به واژه به معنای گِزیننده مثلاً خلوت گزین، عشرت گزین
گزیده، انتخاب شده
گزین کردن: انتخاب کردن، برگزیدن
گزین
فرهنگ فارسی عمید

گزین

گزین
منسوب به گز تیری که از چوب گز سازند: بخوردی یکی چوبه تیر گزین نهادی سر خویش بر پیش زین. در ترکیب بمعنی گزیننده (انتخاب کننده) آید: به گزین خلوت گزین درم گزین عشرت گزین، گزیده انتخاب شده منتخب پسندیده: خاصه نعت رسول باز پسین آن زپیغمبران بهین و گزین. (حدیقه) یا گزین خلق دنیا. برگزیده از مخلوقات
فرهنگ لغت هوشیار

گزین

گزین
دهی است از دهستان نفت سفید بخش هفتگل شهرستان اهواز واقع در 23هزارگزی شمال باختری هفتگل، کنار راه شوسۀ هفتگل به نفت سفید. هوای آن گرم و دارای 500 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه شور بوسیلۀ لوله تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت، گله داری و کارگری شرکت نفت است. دبستان و چاه نفت نیز دارد. ساکنان از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

گزین

گزین
منسوب به درخت گز. تیری که از چوب گز سازند:
بخوردی یکی چوبه تیر گزین
نهادی سر خویش بر پیش زین.
فردوسی
لغت نامه دهخدا