دهی است از دهستان کارواندر بخش خاش شهرستان زاهدان، واقع در 56000گزی جنوب باختری خاش و 7000گزی شمال شوسۀ خاش به ایرانشهر. دارای 35 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان کارواندر بخش خاش شهرستان زاهدان، واقع در 56000گزی جنوب باختری خاش و 7000گزی شمال شوسۀ خاش به ایرانشهر. دارای 35 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان شبانکارۀ بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع، در 24000گزی شمال باختر برازجان و 7000گزی رود حله. هوای آن گرم دارای 80 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه شاپور تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و صیفی و شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان شبانکارۀ بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع، در 24000گزی شمال باختر برازجان و 7000گزی رود حله. هوای آن گرم دارای 80 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه شاپور تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و صیفی و شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
بانگ خفیف، آواز خفیف، چنانکه در سماور پیش از جوش آمدن آن یا صدای زنبور هنگام پریدن. و در بعضی لهجه ها جزجز نیز گویند، ناراحتی خارش مانند و کمی دردناک که گاه در اعضاء و بویژه در دست و پا عارض گردد. و رجوع به گز کردن شود
بانگ خفیف، آواز خفیف، چنانکه در سماور پیش از جوش آمدن آن یا صدای زنبور هنگام پریدن. و در بعضی لهجه ها جزجز نیز گویند، ناراحتی خارش مانند و کمی دردناک که گاه در اعضاء و بویژه در دست و پا عارض گردد. و رجوع به گز کردن شود
بشوخی و چستی جستن: زهجر تیر گر خواهد جدا افتاد جان از من که گزگز می جهد پیوسته آن ابرو کمان از من (سیفی بدیعی) بانگ و آواز ضعیف (چنانکه در سماور پیش از جوش آمدن آن یا صدای زنبور هنگام پریدن، ناراحتی خارش مانند و کمی دردناک که گاه در اعضا بویژه در دست و پا عارض گردد
بشوخی و چستی جستن: زهجر تیر گر خواهد جدا افتاد جان از من که گزگز می جهد پیوسته آن ابرو کمان از من (سیفی بدیعی) بانگ و آواز ضعیف (چنانکه در سماور پیش از جوش آمدن آن یا صدای زنبور هنگام پریدن، ناراحتی خارش مانند و کمی دردناک که گاه در اعضا بویژه در دست و پا عارض گردد