ده کوچکی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان، واقع در 65000گزی خاور رفسنجان و 10000گزی شمال شوسۀ رفسنجان به کرمان و دارای 41 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان، واقع در 65000گزی خاور رفسنجان و 10000گزی شمال شوسۀ رفسنجان به کرمان و دارای 41 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی از دهستان حومه بخش تکاب شهرستان مراغه واقع در 12 هزارگزی جنوب تکاب و 6 هزارگزی باختر راه ارابه رو تکاب به بیجار. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل سالم است. سکنۀ آن 301 تن. آب آن ازچشمه سارها و محصول آن غلات و حبوبات و کرچک. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان حومه بخش تکاب شهرستان مراغه واقع در 12 هزارگزی جنوب تکاب و 6 هزارگزی باختر راه ارابه رو تکاب به بیجار. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل سالم است. سکنۀ آن 301 تن. آب آن ازچشمه سارها و محصول آن غلات و حبوبات و کرچک. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
به معنی کودر است که غلۀ خودرو باشد. (برهان) (رشیدی) ، بچۀ گاو. (برهان) (رشیدی) (آنندراج) : به کشتن نیارد کسی گودره وز آن گوسفندی که باشد بره. زراتشت بهرام (از رشیدی و آنندراج). ، بچۀ گوزن، نوعی از مرغابی. (برهان) : پیل از تو چنان ترسد چون گودره از باز شیر از تو چنان ترسد چون کبک ز شاهین. فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 297). کف یوز، پر مغز آهوبره همه چنگ شاهین، دل گودره. عنصری (از لغت فرس ص 459). رمان یوز، یازان بر آهوبره نگون ساخته چرخ بر گودره. اسدی. تا باز باز جود تو پرواز درگرفت زفتی به غوطه رفت به کردار گودره. سوزنی پوست گوساله. (برهان)
به معنی کودر است که غلۀ خودرو باشد. (برهان) (رشیدی) ، بچۀ گاو. (برهان) (رشیدی) (آنندراج) : به کشتن نیارد کسی گودره وز آن گوسفندی که باشد بره. زراتشت بهرام (از رشیدی و آنندراج). ، بچۀ گوزن، نوعی از مرغابی. (برهان) : پیل از تو چنان ترسد چون گودره از باز شیر از تو چنان ترسد چون کبک ز شاهین. فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 297). کف یوز، پر مغز آهوبره همه چنگ شاهین، دل گودره. عنصری (از لغت فرس ص 459). رمان یوز، یازان بر آهوبره نگون ساخته چرخ بر گودره. اسدی. تا باز بازِ جود تو پرواز درگرفت زفتی به غوطه رفت به کردار گودره. سوزنی پوست گوساله. (برهان)
تعبیر خواب، تفسیر و شرح عبارت. (برهان) (آنندراج) : سخن حجت گزارد نغز و زیبا که لفظ اوست منطق را گزاره. ناصرخسرو. رؤیاست مثلهای قران جز بگزاره آسان نشود بر تو نه امثال و نه احوال. ناصرخسرو. ، زیادتی و فراوانی و مبالغه. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
تعبیر خواب، تفسیر و شرح عبارت. (برهان) (آنندراج) : سخن حجت گزارد نغز و زیبا که لفظ اوست منطق را گزاره. ناصرخسرو. رؤیاست مثلهای قران جز بگزاره آسان نشود بر تو نه امثال و نه احوال. ناصرخسرو. ، زیادتی و فراوانی و مبالغه. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
دهی است جزء دهستان لواسان بخش افجۀ شهرستان تهران واقع در 19هزارگزی جنوب خاوری گلندوک و 3هزارگزی شمال راه شوسۀ دماوند. هوای آن سرد و دارای 282 تن سکنه است. آب آن از رود خانه لواسان و محصول آن غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان لواسان بخش افجۀ شهرستان تهران واقع در 19هزارگزی جنوب خاوری گلندوک و 3هزارگزی شمال راه شوسۀ دماوند. هوای آن سرد و دارای 282 تن سکنه است. آب آن از رود خانه لواسان و محصول آن غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان حسین آباد بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج، واقع در 21 هزارگزی شمال خاوری سنندج و 6 هزارگزی شمال کوله هرد. هوای آن سرد و دارای 160 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات و شغل اهالی زراعت، گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان حسین آباد بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج، واقع در 21 هزارگزی شمال خاوری سنندج و 6 هزارگزی شمال کوله هرد. هوای آن سرد و دارای 160 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات و شغل اهالی زراعت، گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی از دهستان دیلمان بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان. سکنۀ آن 107 تن. آب آنجا از چشمه. محصولات عمده آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی از دهستان دیلمان بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان. سکنۀ آن 107 تن. آب آنجا از چشمه. محصولات عمده آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
چزده. پاره های دنبه و پیه بریان کردۀ روغن گرفته را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). دنبه و پیه ریزه کردۀ بریان شده که جزغاله نیزگویند. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به چزده شود
چزده. پاره های دنبه و پیه بریان کردۀ روغن گرفته را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). دنبه و پیه ریزه کردۀ بریان شده که جزغاله نیزگویند. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به چزده شود
بچه گاو گوساله: به کشتن نیارد کسی گودره وزان گوسفندی که باشد تره. (زرتشت بهرام)، بچه گاو کوهی بچه گوزن، پوست گوساله، نوعی مرغابی: پیل از تو چنان ترسد چون گودره از باز شیراز تو چنان ترسد چون کبک ز شاهین. (فرخی)
بچه گاو گوساله: به کشتن نیارد کسی گودره وزان گوسفندی که باشد تره. (زرتشت بهرام)، بچه گاو کوهی بچه گوزن، پوست گوساله، نوعی مرغابی: پیل از تو چنان ترسد چون گودره از باز شیراز تو چنان ترسد چون کبک ز شاهین. (فرخی)
انجام دادن اجرا، پرداخت تادیه، بیان اظهار، شرح تفسیر: سخن حجت گزارد نغز و زیبا که لفظ اوست منطق را گزاره. (ناصر خسرو)، طرح (نقاشی)، یا گزاره خواب. تعبیر خواب
انجام دادن اجرا، پرداخت تادیه، بیان اظهار، شرح تفسیر: سخن حجت گزارد نغز و زیبا که لفظ اوست منطق را گزاره. (ناصر خسرو)، طرح (نقاشی)، یا گزاره خواب. تعبیر خواب