بچه گاو گوساله: به کشتن نیارد کسی گودره وزان گوسفندی که باشد تره. (زرتشت بهرام)، بچه گاو کوهی بچه گوزن، پوست گوساله، نوعی مرغابی: پیل از تو چنان ترسد چون گودره از باز شیراز تو چنان ترسد چون کبک ز شاهین. (فرخی)
به معنی کودر است که غلۀ خودرو باشد. (برهان) (رشیدی) ، بچۀ گاو. (برهان) (رشیدی) (آنندراج) : به کشتن نیارد کسی گودره وز آن گوسفندی که باشد بره. زراتشت بهرام (از رشیدی و آنندراج). ، بچۀ گوزن، نوعی از مرغابی. (برهان) : پیل از تو چنان ترسد چون گودره از باز شیر از تو چنان ترسد چون کبک ز شاهین. فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 297). کف یوز، پر مغز آهوبره همه چنگ شاهین، دل گودره. عنصری (از لغت فرس ص 459). رمان یوز، یازان بر آهوبره نگون ساخته چرخ بر گودره. اسدی. تا باز بازِ جود تو پرواز درگرفت زفتی به غوطه رفت به کردار گودره. سوزنی پوست گوساله. (برهان)
از پهلوانان عهد کاوس و کیخسرو و یکی از پادشاهان معروف اشکانی، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشواد از پهلوانان نامدار شاهنامه و همزمان با رستم پهلوان شاهنامه