جدول جو
جدول جو

معنی گریوان - جستجوی لغت در جدول جو

گریوان
گریبان، آن قسمت از جامه که اطراف گردن را می گیرد، یخۀ جامه
تصویری از گریوان
تصویر گریوان
فرهنگ فارسی عمید
گریوان
گریبان: و چیزی که در گریوان طلب کند نیابد و آن در آستین باشد تا بدانستن غمی بدل او رسد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گریبان
تصویر گریبان
یقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
فرار کرده، در حال فرار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غریوان
تصویر غریوان
خروشان، فریادکنان، در حال غریویدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گریبان
تصویر گریبان
آن قسمت از جامه که اطراف گردن را می گیرد، یخۀ جامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غریوان
تصویر غریوان
فریاد کننده بانگ برآورنده، در حال غریویدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
گریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریبان
تصویر گریبان
یقه، قسمتی از جامه که اطراف گردن را بگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریبان
تصویر گریبان
((گَ))
بخشی از جامه که گردن را در برمی گیرد، یقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
گریزنده، در حال فرار
فرهنگ فارسی معین
ускользающий
دیکشنری فارسی به روسی
এড়িয়ে চলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گریون
تصویر گریون
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، قوبا، بریون، گر، گوارون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گریان
تصویر گریان
در حال گریستن، کسی که گریه کند و اشک بریزد، اشک ریز، اشک بار، اشک فشان، اشک باران، گرینده، گریه مند، گریه گر، گریه ناک
فرهنگ فارسی عمید