- گریوان
- گریبان، آن قسمت از جامه که اطراف گردن را می گیرد، یخۀ جامه
معنی گریوان - جستجوی لغت در جدول جو
- گریوان
- گریبان: و چیزی که در گریوان طلب کند نیابد و آن در آستین باشد تا بدانستن غمی بدل او رسد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرار کرده، در حال فرار
خروشان، فریادکنان، در حال غریویدن
آن قسمت از جامه که اطراف گردن را می گیرد، یخۀ جامه
فریاد کننده بانگ برآورنده، در حال غریویدن
گریختن
یقه، قسمتی از جامه که اطراف گردن را بگیرد
گریزنده، در حال فرار
Elusive
elusivo
entglisch
nieuchwytny
ускользающий
уникаючий
esquivo
fuyant
elusivo
ontwijkend
छलांग
menghindar
חמקמק
难以捉摸的
kaybolan
kuepuka
หลบหนี
এড়িয়ে চলা
گریزاں
ممارسٌ
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، قوبا، بریون، گر، گوارون
در حال گریستن، کسی که گریه کند و اشک بریزد، اشک ریز، اشک بار، اشک فشان، اشک باران، گرینده، گریه مند، گریه گر، گریه ناک