- گریزای
- آکاروس
معنی گریزای - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرار کرده، در حال فرار
گریختن
گریزنده، در حال فرار
Elusive
elusivo
entglisch
nieuchwytny
ускользающий
уникаючий
esquivo
fuyant
elusivo
ontwijkend
छलांग
menghindar
חמקמק
难以捉摸的
kaybolan
kuepuka
หลบหนี
এড়িয়ে চলা
گریزاں
ممارسٌ
گریختن، فرار کردن، در رفتن، گرختن، گریزیدن
آنکه عادت بگریز دارد گریزنده
آلدهید
پری بند
زاده پری فرزند پری پری نژاد، (استعاره) کودک زنی زیبا، (استعاره) فرزند زیبا
جای گریختن، گریختن گاه، گریزگاه