جدول جو
جدول جو

معنی گرمینه - جستجوی لغت در جدول جو

گرمینه(گَ نَ)
نام شهرکی است در شرقی بخارا و ولایتی فسیح و عریض است و اکثر پسر امیر بخارادر آنجا به حکومت می نشیند و سالی پنجاه هزار دینار منافع دیوانی دارد و تا بخارا یازده فرسنگ است. (آنندراج). نام ناحیتی به دوازده فرسنگی شهر بخارا. (از بخاری) ، نام بلده ای است در هفت فرسنگی گرمینه و در طرف شمالی آن واقع است و یاقوت حموی در معجم البلدان گفته است از نواحی سغد است در میانۀ سمرقند و بخارا و تا بخارا هیجده فرسخ مسافت دارد و منسوب بدانجا را گرمینی گویند. (آنندراج). رجوع به حدود العالم و کرمینه شود
لغت نامه دهخدا
گرمینه
فلفل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آرمینه
تصویر آرمینه
(دخترانه)
ارمنی، دختر ارمنی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شرمینه
تصویر شرمینه
(دخترانه)
شرمین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گرگینه
تصویر گرگینه
پوست گرگ، نوعی پوستین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرمینه
تصویر کرمینه
مرحله ای از رشد حشرات که شکل آن ها مانند کرم است، لارو
فرهنگ فارسی عمید
(کَ نی یَ / کَ یَ)
از جمله روستاهای بخاراست و آب او از آب بخاراست و خراج او از خراج بخاراست و وی را روستایی علیحده است و مسجدجامع دارد و اندر وی ادبا و شعرا بسیار بوده اند و بمثل در قدیم کرمینه را بادیه خروک خوانده اند و از بخارا تا کرمینه چهارده فرسنگ است. (تاریخ بخارا ص 12). یاقوت در معجم البلدان و سمعانی در الانساب آن را کرمینیه ضبط نموده و آن را شهری از ماوراءالنهر بین صغد و بخارا واقعدر هیجده فرسنگی شهر اخیر دانسته اند. سمعانی روایت کرده که اعراب پس از ورود به آنجا از بسیاری آب و سبزه و خرمی و صفا آنجا را به ارمنیه تشبیه نموده و گفتند ’کارمنیه’ و بنابراین در زبان مردم آنجا تخفیف یافته کرمینه شد. (حاشیۀ تاریخ بخارا از یادداشت مؤلف). در انیس الطالبین مسافت میان بخارا و کرمینه دوازده فرسنگ ضبط شده است. (انیس الطالبین ص 142). صاحب الفهرست گوید در شرق بخاراست و تا بخارا یازده فرسنگ است. در کرمینه از درویشان و محبان و متابعان حضرت خواجۀ ما قدس اﷲ روحه بسیار بودند. (انیس الطالبین ص 149). در آن فرصت که حضرت خواجۀ ما قدس اﷲ روحه به کرمینه رسیدند در منزل شیخ خسرو که از درویشان ایشان بود نزول فرمودند. (انیس الطالبین ص 99). رجوع به انیس الطالبین، تاریخ بخارا و معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
(گُ نَ / نِ)
مطلق پوستین را گویند. (برهان) (غیاث). نوعی از پوستین. (آنندراج) :
ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر
که گرگینه پوشد بجای حریر.
نظامی.
صیدگاهش ز خون دریاجوش
گاه گرگینه گه پلنگی پوش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گَ)
منسوب به گرمینه است. شیخ خسرو گرمینی از آنجاست
لغت نامه دهخدا
هر چیز که از چرم ساخته شده باشد چرمین، آلتی که از چرم و غیره بشکل آلت رجولیت سازند و زنان شهوی آنرا بکار برند مچاچنگ چرمه
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به گرگ، پوست گرگ، نوعی از پوستین: صید گاهش زخون دریا جوش گاه گرگینه گه پلنگی پوش. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرمینه
تصویر چرمینه
((چَ نِ))
هر چیز که از چرم ساخته شده باشد، چرمین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرگینه
تصویر گرگینه
((گُ نِ))
پوستین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
بحرارةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
Warmly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
chaleureusement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
тепло
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
sıcak bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
calorosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
herzlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
ciepło
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
گرمجوشی سے
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
উষ্ণভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
อย่างอบอุ่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
kwa joto
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
暖かく
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
cálidamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
热情地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
בחום
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
따뜻하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
тепло
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
गर्मजोशी से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
warm
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
calorosamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
dengan hangat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی