جدول جو
جدول جو

معنی کرمینه

کرمینه
(کَ نی یَ / کَ یَ)
از جمله روستاهای بخاراست و آب او از آب بخاراست و خراج او از خراج بخاراست و وی را روستایی علیحده است و مسجدجامع دارد و اندر وی ادبا و شعرا بسیار بوده اند و بمثل در قدیم کرمینه را بادیه خروک خوانده اند و از بخارا تا کرمینه چهارده فرسنگ است. (تاریخ بخارا ص 12). یاقوت در معجم البلدان و سمعانی در الانساب آن را کرمینیه ضبط نموده و آن را شهری از ماوراءالنهر بین صغد و بخارا واقعدر هیجده فرسنگی شهر اخیر دانسته اند. سمعانی روایت کرده که اعراب پس از ورود به آنجا از بسیاری آب و سبزه و خرمی و صفا آنجا را به ارمنیه تشبیه نموده و گفتند ’کارمنیه’ و بنابراین در زبان مردم آنجا تخفیف یافته کرمینه شد. (حاشیۀ تاریخ بخارا از یادداشت مؤلف). در انیس الطالبین مسافت میان بخارا و کرمینه دوازده فرسنگ ضبط شده است. (انیس الطالبین ص 142). صاحب الفهرست گوید در شرق بخاراست و تا بخارا یازده فرسنگ است. در کرمینه از درویشان و محبان و متابعان حضرت خواجۀ ما قدس اﷲ روحه بسیار بودند. (انیس الطالبین ص 149). در آن فرصت که حضرت خواجۀ ما قدس اﷲ روحه به کرمینه رسیدند در منزل شیخ خسرو که از درویشان ایشان بود نزول فرمودند. (انیس الطالبین ص 99). رجوع به انیس الطالبین، تاریخ بخارا و معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا