جدول جو
جدول جو

معنی گرمیدانه - جستجوی لغت در جدول جو

گرمیدانه
(گَ نَ / نِ)
بسیار گرم و گرم زننده، گستاخ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مریدانه
تصویر مریدانه
به روش مریدان، همچون مرید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرم دانه
تصویر کرم دانه
دانه ای سیاه رنگ که در طب به کار می رود، نوعی مازریون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرمزدانه
تصویر قرمزدانه
رنگ دانۀ قرمز طبیعی که از حشره ای به همین نام تولید می شود و برای رنگ کردن پشم و ابریشم به کار می رود، حشره ای کوچک و بیضی شکل به اندازه دانۀ عدس یا نخود که نر آن بال دار است و در روی بوته ای موسوم به کاکتوس یا جیدار تولید می شود، رنگدانه در الکل، اتر، بنزین و آبی که مقدار کمی اسید در آن ریخته باشند حل می شود، کرم رنگ رزان، کرم رنگرزان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرم خانه
تصویر گرم خانه
جای گرم، خانۀ گرم
فرهنگ فارسی عمید
(مُ نَ / نِ)
منسوب و متعلق به مرید. مریدسان. چون مرید در پیروی و اطاعت و سرسپردگی و مشتاقی خدمت پیر. بطور ارادت. (ناظم الاطباء). رجوع به مرید شود
لغت نامه دهخدا
(گَ)
قسمی از میوه باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان یک بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان، واقع در 15000گزی باخترهرسین. و 1000گزی قلعۀ محمدعلی خان کنار رود هرسین هوای آن سرد و معتدل، دارای 212 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه و محصول آن غلات و حبوبات و تریاک و پنبه و زردآلو و شغل اهالی زراعت است و تابستان از چهر اتومبیل میتوان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سَ مِ)
دهی از بخش دهدز شهرستان اهواز. دارای 113 تن سکنه است. آب آن از چاه و قنات. محصول آن غلات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(بَ نَ /نِ)
چون بریدان. مانند بریدان.
- بریدانه مرقع، جامه ای چون جامۀ پیکها و بریدها:
هدهدک پیک بریدیست که در ابر تند
چون بریدانه مرقعبه تن اندر فکند.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ)
دهی است از دهستان خان اندبیل بخش مرکزی شهرستان هروآباد، واقع در سیزده هزاروپانصدگزی جنوب باختری هروآباد و 4هزارگزی شوسۀ هروآباد - میانه. هوای آن معتدل، دارای 205 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و سردرختی و شغل اهالی زراعت وگله داری و صنایع دستی آنان گلیم و جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گَ نَ / نِ)
خانه ای که در زیر زمین برای سکونت ایام سرما سازند. (آنندراج) ، گلخانه. محلی که برای پرورش گل و گیاه در آفتاب رو با شیشه ها میکنند و با طرزی خاص بوسیلۀ پهن یا بخاری یا لولۀ آب گرم حرارت بدانجامیدهند. محل پرورش گل در زمستان. رجوع به گلخانه شود، آنجای از حمام که زیر آن خالی است ودر آن آتش می افروزند، حجره ای مر دواسازان را که داروها در آن میخشکانند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کِ نَ / نِ)
تخم نوعی از مازریون است که آن را به فارسی هفت برگ خوانند و موردانه نیز گویند و معرب آن جرم دانق است. (برهان) (آنندراج). موردانه. دانۀ مورد. (ناظم الاطباء). این کلمه محرف گرم دانه و معرب آن جردمانق یا جرم دانق است درختچه ای است ازتیره مازریون جزو ردۀ دولپه ایهای بی گلبرگ که ارتفاعش میان یک تا دو متر است و در اراضی خشک مناطق بحرالرومی بطور خودرو می روید. این درختچه ریشه ای دراز وضخیم و ساقه ای راست و شاخه های بزرگ دارد و بر روی آنها اثر برگهایی که تدریجاً افتاده مشهود است. برگهایش ضخیم و باریک و نوک تیز و کاملاً بی کرک و گلهایش کوچک و معطر و مایل به سفید یا قرمز و مجتمع بصورت خوشۀ انتهایی است میوه اش سته و دانه درون آن نسبتاً کروی و دارای مغز سفیدرنگ و روغن دار است. قسمت مورد استفادۀ این گیاه پوست ساقۀ آن است که بصورت نوارهایی بطول 60 تا 80 سانتی متر در بازرگانی عرضه می شود. سطح خارجی این قطعات برنگ خاکستری قهوه ای با بوی نامطبوع و تهوع آور و تحریک کننده مخاط با طعم بسیار تند است. پوست این گیاه یک مادۀ ملون زردرنگ و یک مادۀچرب سبزرنگ و یک رزین به نام مزرئین دارد. مزرئین تند و سوزاننده و تاول آور و معطس و سبزرنگ است. گونه ای از این درخت در ایران اطراف ارومیه و فارس می روید و بنام خشک معروف است. مثنان. زاز. درخت کرم دانه. مازریونیه. هفت برگ. موردانه. گرم دانه. کردمانه. ازار. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کِ نَ /نِ)
کرمی است آفت ’به’ که میوه را سوراخ و از دانه های ’به’ تغذیه میکند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گریبانه
تصویر گریبانه
مجموع برگه هایی که در قاعده پایکهای اصلی یک گل قرار دارند
فرهنگ لغت هوشیار
خانه ای که در زیر زمین برای سکونت در ایام سرما سازند، محلی که برای پرورش انواع گل و گیاه در آفتاب رو سازند و دیوار ها و سقف آنرا از شیشه کنند گلخانه، جایی از حمام که زیر آن خالی است و در آن آتش افروزند، حجره ای که دارو سازان دارو ها را در آن خشکانند
فرهنگ لغت هوشیار
تبهای بثوری را گویند از قبیل آبله مخملک و سرخک که پس از تب دانه های چرکی بر روی پوست بروز میکند (در بعضی قسمتهای پوست بر حسب نوع مرض بیشتر ظاهر میشود) تبهای دانه یی تبهای بثوری
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ایست از تیره مازریون جزو رده دو لپه ییهای بی گلبرگ که ارتفاعش بین 1 تا 2 متر است و در اراضی خشک مناطق بحر الرومی بطور خود رو میروید. این درختچه ریشه ای دراز و ضخیم ساقه ای راست و شاخه های پر برگ دارد و بر روی آنها اثر برگها یی که تدریجا افتاده است مشهود است. برگها یش ضخیم و باریک و نوک تیز و کاملا بی کرک و گلها یش کوچک و معطر و مایل بسفید یا قرمز و مجتمع بصورت خوشه انتهایی است. میوه اش سته و دانه درون آن نسبه کروی و دارا مغز سفید رنگ و روغن دار است. قسمت مورد استفاده این گیاه پوست ساقه آن است که بصورت نوار هایی بطول 60 تا 80 سانتیمتر در بازرگانی عرضه میشود. سطح خارجی این قطعات برنگ خاکستر قهوه یی و سطح داخلی آنها صاف و مایل بزرد یا کمی تیره رنگ میباشد و بوی آنها نا مطبوع و تهوع آور و تحریک کننده مخاط و طعم آنها بسیار تند است. پوست این گیاه شامل یک ماده ملون برنگ زرد و یک ماده چرب برنگ سبز و یک رزین بنام مزرئین مزرئین دارا طعم تند و سبز رنگ و سوزاننده و تاول آور معطس است ازاز مثنان زاز درخت کرم دانه مازر یونیه هفت برگ مور دانه گرم دانه کرد مانه جرد مانق جرم دانق. توضیح: صحیح} گرم دانه {است ولی} کرم دانه {مشهور است. توضیح:، گونه ای ازاین درخت در ایران (اطراف رضائیه و فارس) میروید که بنام خشک موسوم است
فرهنگ لغت هوشیار
کرمیدانه سرخدانک از خرفستران (قرمز نیزجانورکی است که اینک به جای رنگ سرخ به کارمی رود 0) حشره ایست کوچک از راسته نیم بالان و از دسته جوربالان که در آسیا و اروپا و افریقا و همچنین آمریکای جنوبی فراوان است. گونه ماده این حیوان به درشتی یک نخود است ولی نر حشره مزبور بسیار کوچکتر از ماده است و تقریبا بدرشتی یک ارزن می رسد و در داخل کیسه ای ابریشمی مانند که لانه اش می باشد می زید. محل زندگی قرمز دانه بیشتر بر روی درختان بلوط و سرو و کاج و کاکتوس است. ماده ها بدون بالند و اکثر بر روی شاخه های درخت ثابتند و در همان محلی که ثابت هستند پوست درخت را شکافته و تخم ریزی می کنند. بدن ماده ها از غلاف شاخی نسبتا محکمی نیز پوشیده است که علاوه برحفظ خود جانور مانند سرپوشی تخمها را نیز حفظ می کنند بدن قرمز دانه برنگ قرمز است و بهمین جهت از زمانهای سابق بمنظور تهیه رنگ قرمز در رنگرزی و نقاشی از این حشره استفاده می کنند و رنگ قرمز بسیار مرغوبی از آن تهیه می کنند به همین مناسبت این حشره را شکار می کنند. و پس از جمع آوری بوسیله بخارآب یااتر و یا انیدرید سولفورو خفه می کنند و پس از خشک کردن آنها را می کوبند و چون در آب معمولی حل نمی شوند در آب کمی اسید معدنی می ریزند. در اینجا قرمز دانه ها در آب حل شده رنگ قرمز خوبی به محلول می دهند. اگر در آب بجای اسید ماده ای قلیای بریزیم رنگ بنفش حاصل می شود. قرمز دانه در اتر و الکل و بنزین و کلروفرم کاملا محلول است قرمز دود الصباغین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریدانه
تصویر ریدانه
بزانه (نسیم) وزانه باد نرم
فرهنگ لغت هوشیار
حلقه ای آهنی که بدان چیز ها آویزند، چرخ سنگین چدنی است که محکم به میل لنگ پیچ و مهره شده. عمل عمده گردانه تنظیم ضربان نامرتب پیستونهاست. از محیط گردانه گاهی بعنوان باد بزن برای سرد گردن موتور استفاده کنند ولی امروزه از محیط آن که دندانه دار است بیشتر برای راه انداختن موتور بوسیله سلف استفاده میشود استفاده دیگری که از صفحه گردانه میشود استعمال آن بعنوان یکی از صفحات کلاچ است
فرهنگ لغت هوشیار
((گَ. نِ))
محوطه ای برای پرورش گل و گیاه که بخشی از سقف و دیوارهایش شیشه ای است و دما و رطوبت آن نسبتاً ثابت نگه داشته می شود
فرهنگ فارسی معین
مریدوار، مشتاقانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
Warmly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
chaleureusement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
calorosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
herzlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
ciepło
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
тепло
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
тепло
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
cálidamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
calorosamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
warm
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
गर्मजोशी से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
dengan hangat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی