- گرمگه
- میان روز که هوا بنهایت گرمی است: گرمگاهی که چو دوزخ بدمد باد سموم تف با حورا چون نکهت حورا بیند. (خاقانی)
معنی گرمگه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مخفف آرامگاه، جای آسایش، مهد، مهاد، استراحت
میان روز که هوا گرم است، ظهر، هنگام ظهر، جای گرم
کمر میان: سرش را بیاراست از تاج زر همان گردگاهش بزرین کمر. (شاهنامه)، لگن خاصره. توضیح ولف در فهرست شاهنامه این کلمه را بمعنی میان و اطراف کمر و ناف بصورت هر دو ضبط کرده و آقای دکتر شفق در فرهنگ شاهنامه آورده: گردگاه تهیگاه اطراف کمر میان و در لغت نامه دهخدا بمعانی مذکور گردگاه بکسر اول یاد شده
میان روز که هوا بنهایت گرمی است: گرمگاهی که چو دوزخ بدمد باد سموم تف با حورا چون نکهت حورا بیند. (خاقانی)