جدول جو
جدول جو

معنی گرمباگرنب - جستجوی لغت در جدول جو

گرمباگرنب(گُ رُ گُ رُمْبْ)
پی درپی کوفتن وزدن: هفت شبانه روز گرمباگرنب (گرمب) عروسی کردند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرمبا گرمب
تصویر گرمبا گرمب
صدای نواختن پیاپی طبل و کوس
فرهنگ فارسی عمید
(گُ رُمْبا گُ رُمْبْ)
پی در پی زدن و کوفتن طبل و دهل و دیگر آلات موسیقی: هفت شبانه روز گرنباگرنب عروسی کردند. رجوع به گرمباگرنب شود
لغت نامه دهخدا
کوبش طبل و دهل و جز آنها پیاپی: هفت شبانه روز گرنبا گرنب جشن عروسی گرفتند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمباگرمب
تصویر گرمباگرمب
پی در پی کوفتن و زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمب گرمب
تصویر گرمب گرمب
صدای پی در پی افتادن یا کوفتن و زدن چیزی
فرهنگ فارسی معین