جدول جو
جدول جو

معنی گرمب - جستجوی لغت در جدول جو

گرمب
صدای برخورد چیزی سنگین به زمین یا به چیز دیگر
تصویری از گرمب
تصویر گرمب
فرهنگ فارسی عمید
گرمب
آواز سقوط چیزی سنگین از جایی بلند
تصویری از گرمب
تصویر گرمب
فرهنگ لغت هوشیار
گرمب
((گُ رُ))
صدای سقوط چیزی سنگین از جایی بلند
گرمب گرمب: صدای پی در پی افتادن یا کوفتن و زدن چیزی
تصویری از گرمب
تصویر گرمب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرما
تصویر گرما
حرارت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غرمب
تصویر غرمب
غرنب، غرنبیدن، آواز مهیب و ترسناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرمک
تصویر گرمک
میوه ای زرد رنگ، شیرین و آبدار، از خانوادۀ خربزه
فرهنگ فارسی عمید
آواز افتادن چیزی سنگین در آب، آواز تصادم سنگ یا چیزی سنگین با جسمی، آواز انفجار گلوله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریب
تصویر گریب
جریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمی
تصویر گرمی
حرارت
فرهنگ لغت هوشیار
مصغر گرم، یکی از گونه های خربزه که پیش رس است و دارای پوست زرد و سفید مایل بزرد میباشد شکلش شلغمی و یا متمایل به کروی است. معمولا نرمتر از خربزه ولی بی مزه تر از آنست، باقلای در آب جوشانیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمش
تصویر گرمش
گرمی حرارت، تب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرما
تصویر گرما
حرارت، مقابل سرما
فرهنگ لغت هوشیار
((گَ مَ))
نوعی خربزه که پیش رس است و دارای پوست زرد و سفید مایل به زرد می باشد. شکلش شلغمی و یا متمایل به کروی است. معمولاً نرم تر از خربزه ولی بی مزه تر از آن است، باقلای در آب جوشانیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرما
تصویر گرما
((گَ))
حرارت، سختی گرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرمی
تصویر گرمی
گرم بودن
گرمی نمودن: کنایه از دوستی نشان دادن، اظهار دوستی کردن، مهر ورزیدن، مهربانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرما
تصویر گرما
گرمی هوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرما
تصویر گرما
Hotness, Warmth
دیکشنری فارسی به انگلیسی
жар , тепло
دیکشنری فارسی به روسی
спека , тепло
دیکشنری فارسی به اوکراینی
더위 , 따뜻함
دیکشنری فارسی به کره ای
暑さ , 暖かさ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ความร้อน , ความอบอุ่น
دیکشنری فارسی به تایلندی