جدول جو
جدول جو

معنی گرماهی - جستجوی لغت در جدول جو

گرماهی
(گَ)
نوعی از ماهی است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پُ)
امتلاء قمر. حالت بدری. استقبال. (مفاتیح العلوم خوارزمی)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
ضلالت. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). گم کردگی راه. غوایت. بی راهی. اغوا. (ناظم الاطباء). تیه. خیسری. خسار. خساره. ضل یا ضل. ضلاله. ضلّه. ضلّه. ضلل. ضلال. عتاهیّه. عتاهه. عیهاق. عماء. عمّیّه یا عمّیّه. عمایه. (منتهی الارب) : و تلافی کند آنچه بهم رسیده است از گمراهی و ادای حق الهی کند در رعیتش. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 311).
آنها که به تأیید الهی به ره دین
اندر شب گمراهی اجرام سمااند.
ناصرخسرو.
چه هرکه بر عمیا در راه مجهول رود... هرچند بیشتر رود به گمراهی نزدیکتر باشد. (کلیله و دمنه).
عبادت به تقلید گمراهی است
خنک رهروی را که آگاهی است.
سعدی (بوستان).
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی.
حافظ.
- امثال:
گمراهی را چه افتخار آید.
عمادی شهریاری (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1323)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
از: سر + ماه (شهر عربی) + ی (نسبت). (از حاشیۀ برهان قاطعچ معین). ماهیانه و مقرری باشد که در هر سر ماه به نوکر و امثال آن دهند و آن را به عربی مشاهره گویند. (برهان). مقرری که در سر هر ماه به نوکر دهند و آن را ماهانه نیز گویند و به تازی مشاهره گویند. (آنندراج). مهواره. ماهواره. (یادداشت مؤلف) :
هزار سکۀ دینار سرخ سرماهیت
هزار تنگۀ سیم سپید انعامت.
؟ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ سِ)
دهی است از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد، واقعدر 7 هزارگزی شمال خاوری صالح آباد. هوای آن معتدل دارای 82 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و پنبه و تریاک و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
گم کردگی راه خود مقابل راست راهی، انحراف از طریقه صواب ضلالت غوایت مقابل راست راهی: ... مستعدان قبول دعوت را از غرقاب گمراهی و غوایت بساحل نجات و هدایت آورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرماهی
تصویر پرماهی
حالت بدری امتلا قمر استقبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرماهی
تصویر سرماهی
مقرری که در سر هر ماه به نوکر دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
گرمایی شدن، کسی که تحت تاثیر گرما قرار گرفته: بچه گرمایی شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
مربوط به گرما، کسی که تحت تأثیر گرما قرار گرفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گمراهی
تصویر گمراهی
((گُ))
ضلالت، گم کردگی راه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرماهی
تصویر سرماهی
((سَ))
ماهیانه، شهریه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گمراهی
تصویر گمراهی
ظلمات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
حرارةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
Thermal, Warmness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
thermique, chaleur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
حرارتی , گرمی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
তাপীয় , উষ্ণতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
熱的な , 暖かさ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
ความร้อน , ความอบอุ่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
ya joto, joto
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
termal, sıcaklık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
termal, kehangatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
热的 , 温暖
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
תרמי , חֹם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
열의 , 따뜻함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
तापीय , गर्माहट
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
thermisch, warmte
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
térmico, calidez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
тепловий , тепло
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
термический , тепло
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
termiczny, ciepło
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
thermisch, Wärme
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
térmico, calor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
termico, calore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی