جدول جو
جدول جو

معنی گرمالت - جستجوی لغت در جدول جو

گرمالت
(گَ لَ)
در بعضی نواحی گیلان فلفل سیاه را گویند که در غذاها مصرف کنند. (فرهنگ گیلکی منوچهر ستوده)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرمایل
تصویر گرمایل
(پسرانه)
گرمانک، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گرمانک
تصویر گرمانک
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گورماست
تصویر گورماست
ماست چکیده که با شیر مخلوط کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرمابه
تصویر گرمابه
جایی که برای شستشوی بدن ساخته شده و دارای آب گرم باشد، حمام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرماوه
تصویر گرماوه
گرمابه، جایی که برای شستشوی بدن ساخته شده و دارای آب گرم باشد، حمام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرمالو
تصویر خرمالو
میوه ای شبیه گوجه فرنگی، با پوست سرخ رنگ و طعم گس که پس از رسیدن شیرین می شود، درخت این میوه با برگ هایی درشت
فرهنگ فارسی عمید
(گَ لَ)
دوایی باشد به رنگ مردار سنگ و در مرهمها بکار برند گوشت را برویاند، و اگر به آب بسایند و در زیر بغل و هرجا که عرق آن بدبو باشد بمالند بوی آن را ببرد و به یونانی مولویدانا خوانند. (برهان). و به یونانی مولیدانا خوانند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ارمالک
تصویر ارمالک
چوبی است شبیه بقرفه و دارچین بسیار خوشبو و در هند و یمن روید
فرهنگ لغت هوشیار
میوه ایست قرمز رنگ که مزه شیرینی دارد درختی است جزو تیره های نزدیک به تیره زیتونیان که میوه اش شبیه گوجه فرنگی و دارای پوست سرخ و نازک است. طعم آن در آغازگس است و بعد شیرین میشود، میوه درخت مذکور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارمالی
تصویر ارمالی
چوبی است شبیه بقرفه و دارچین بسیار خوشبو و در هند و یمن روید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردالی
تصویر گردالی
گرد مدور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
گرمایی شدن، کسی که تحت تاثیر گرما قرار گرفته: بچه گرمایی شده
فرهنگ لغت هوشیار
گرمابه حمام: گفتند اندیشه کنیم آنگه گرماوه و نوره ساختند و پیش ازاین نبود. (تفسیر ابوالفتوح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمابه
تصویر گرمابه
حمام، جائی که برای شستشوی بدن ساخته شده و دارای آب گرم باشد
فرهنگ لغت هوشیار
ماستی که از شیر گورخر باشد، ماست چکیده ایست که شیر خام در آن داخل کنند و بر هم زنند و خورند و گاه آب غوره یا آب سماق در آن زنند
فرهنگ لغت هوشیار
دوایی است برنگ مردارسنگ و در مرهمها بکار برند. گوشت را برویاند و اگر با آب بسایند و در زیر بغل و هر کجا که عرق آن بدبو باشد بمالند بوی آن را ببرد و به یونانی مولویدانا خوانند (برهان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمایش
تصویر گرمایش
((~. یِ))
عمل یا فرآیند پدید آوردن گرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گورماست
تصویر گورماست
ماستی که از شیر گورخر باشد، ماست چکیده ای است که شیر خام در آن داخل کنند و بر هم زنند و خورند و گاه آب غوره یا سماق در آن زنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرمابه
تصویر گرمابه
((گَ بِ))
حمام، به ویژه حمام عمومی
فرهنگ فارسی معین
((خُ))
درختی است جزو تیره های نزدیک به تیره زیتونیان دارای برگ های درشت و میوه ای با پوست نازک و نارنجی رنگ، طعم آن در ابتدا گس و پس از رسیدن شیرین می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
مربوط به گرما، کسی که تحت تأثیر گرما قرار گرفته
فرهنگ فارسی معین
((گِ لِ))
خاکه ذغال که آن را به صورت گلوله درمی آورند و به عنوان سوخت استفاده می کردند، قطعه سنگ تقریباً صاف و معمولاً بزرگتر از قلوه سنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گردالی
تصویر گردالی
((گِ))
گرد، مدور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرمابه
تصویر گرمابه
حمام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
Thermal, Warmness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
Warmly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نرمالیت
تصویر نرمالیت
Normality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
térmico, calor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
calorosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نرمالیت
تصویر نرمالیت
normalidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نرمالیت
تصویر نرمالیت
normalidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
thermisch, Wärme
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرمانه
تصویر گرمانه
herzlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرمایی
تصویر گرمایی
termiczny, ciepło
دیکشنری فارسی به لهستانی