جدول جو
جدول جو

معنی گرماش - جستجوی لغت در جدول جو

گرماش
(گَ)
دهی است از دهستان کلاترزان بخش حومه شهرستان سنندج واقع در 15000گزی باختر سنندج و 4000گزی جنوب شوسۀسنندج به مریوان. هوای آن سرد. دارای 480 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و رود خانه محلی تأمین میشود. محصول آن غلات و صیفی و توتون و حبوبات جالیز و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. مسجد هم دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرما
تصویر گرما
گرمی هوا
فرهنگ فارسی عمید
(کَ چَ / چِ کَ / کِ)
برگ برآوردن درخت، سرزمینی بیمن: و سیل (العرم) اندرآمد و همه زمین یمن پست گشت و هامون، و هیچ عمارت نماند، مگر جائی که بر بلندی بود، چون ارمان و حضرموت و عدن. (مجمل التواریخ و القصص ص 151)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
مروارید درشت به اندازۀ ماشی. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- اختلاط ماش به درماش، ممزوج و مشتبه کردن ناچیزی به چیزهای گرانبها و نفیس. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
زن آرایندۀ چشم خود. (منتهی الارب). رأراه. (اقرب الموارد) ، آن که وقت نگاه چشم خود را بسیار جنباند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
حاکم نشین سم، ایالت دآبویل دارای 2829 تن سکنه است
لغت نامه دهخدا
یکی از قهرمانان داستان دن کیشت
لغت نامه دهخدا
(گَ)
موشی است که مزروعات را از ساقه میبرد و آن را تباه میکند و بغایت مضر است. (شعوری ج 2 ص 298)
لغت نامه دهخدا
(گَ وَ)
دهی است از دهستان آلان بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در 18هزاروپانصدگزی جنوب باختری سردشت و 17 هزارگزی جنوب راه ارابه رو بیوران به سردشت. منطقه ای است کوهستانی و معتدل دارای 130 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و توتون و مازوج کتیرا وشغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. در دو محل پانصد گز بفاصله بنام گرماوش بالا و پائین مشهور و سکنۀ گرماوش بالا 70 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
اسم طایفه ای از ایلات کرد است که در کرکوک سلیمانیه شهردوز سنجاق کوی حریر ساوجبلاغ مکری بانه مسکن دارد. این طایفه را بابان هم میگویند. (جغرافیای سیای کیهان ص 57)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان بارمعدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در 42 هزارگزی جنوب باختری چکنه بالا. هوای آن معتدل و دارای 206 تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات، تریاک، شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه آن مالرو است. دارای آب معدنی است. مزار شاهزاده حسین اصغر در کوه فیروز نزدیک این ده واقع است. گدار سی سرباز در شمال این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گراش
تصویر گراش
خراش، پریشان پراکنده
فرهنگ لغت هوشیار
(خانگی) گرهی سخت با درد کم یا بسیار که در زیر بغل یا کش ران و غیره پیدا شود بسبب مرضی که در جای دیگر بدنست مانند آماس کش بعلت سوزاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرمش
تصویر گرمش
گرمی حرارت، تب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرما
تصویر گرما
حرارت، مقابل سرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرما
تصویر گرما
((گَ))
حرارت، سختی گرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گراش
تصویر گراش
((گَ))
خراش، پریشان، پراکنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گراش
تصویر گراش
((گَ))
پریشانی، آشفتگی، کراش، خراش، غراش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرمایش
تصویر گرمایش
((~. یِ))
عمل یا فرآیند پدید آوردن گرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرما
تصویر گرما
حرارت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرما
تصویر گرما
Hotness, Warmth
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرما
تصویر گرما
chaleur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
خوراکی از شیر و پلوی داغ همراه با ماست که مخصوص چوپانان
فرهنگ گویش مازندرانی
تخم مرغ، پلوی گرم
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از گرما
تصویر گرما
panas, kehangatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گرما
تصویر گرما
गर्मी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گرما
تصویر گرما
hitte, warmte
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گرما
تصویر گرما
calore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گرما
تصویر گرما
gorąco, ciepło
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گرما
تصویر گرما
calor, calidez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گرما
تصویر گرما
спека , тепло
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گرما
تصویر گرما
жар , тепло
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گرما
تصویر گرما
Hitze, Wärme
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرما
تصویر گرما
calor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گرما
تصویر گرما
더위 , 따뜻함
دیکشنری فارسی به کره ای