جدول جو
جدول جو

معنی گردبالین - جستجوی لغت در جدول جو

گردبالین
(گِ)
همان گردبالش است:
دارد آرام دل به درد جنون
پنبۀ داغ گردبالین است.
سراج المحققین (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گردبالین
بالشی کوچک و مدور که بهنگام خواب زیر رخساره نهند گرد بالین: حصیر سامانی دید افکنده و نطع و گرد بالش نیز افکنده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردبان
تصویر گردبان
کوهان شتر، کمرگاه، گودبان، گرده بان، سنام
فرهنگ فارسی عمید
(گَ دِ شِ)
تغییر جا. تغییر منزل. مؤلف آنندراج آرد: رسم ولایت است که شب جمعه به حرم سرا میباشند و اصلاً بیرون نمی خوابند بل آن را شگون بد دانند:
مرو ز میکده بیرون اگرچه می نه کشی
که رسم نیست شب جمعه گردش بالین.
شفیع اثر
لغت نامه دهخدا
(گِ دَ / دِ)
متکای گرد مانند بالش گرد کوچک. (شعوری). و رجوع به گرده بالش و گردبالش شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
بالش و متکا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گِ لَ / لِ)
بالش کوچک و مدور که به وقت خواب زیر رخساره نهند و به هندی گل تکیه گویند، میتواند که گل تکیه بضم اول باشد مخفف گول تکیه و لفظ گردبالش بر همین دال است و بعضی اهل لغت قایلند که ماقبل شین بالش کسره وفتح هر دو صحیح است. (غیاث) (آنندراج) :
سر سفله را گردبالش منه
سر مردم آزار بر سنگ به.
سعدی (بوستان).
... و دهل زنان متکا و گردبالش و... (نظام قاری ص 154)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
درختی در بهشت، آنکه با دستی خورد و با دستی منع کند، پیشوا. فرمانده. رئیس، کندۀ چوبینی مر صنعتکاران را که بر زمین نشانند برای جلا دادن کارهای خود، گریبان پیراهن و گردن و سینۀ پیراهن. (ناظم الاطباء) ، کوهان شتر:
رحم آمد مر شتر راگفت هین
برجه و بر گردبان من نشین.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(گِ)
مصحف گردباد است. (شعوری ج 2 ص 311)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گرده بالین
تصویر گرده بالین
متکای گرد بالش گرد مدور بالین مدور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سربالین
تصویر سربالین
بالش و متکا
فرهنگ لغت هوشیار
کو هان شتر: رحم آمد مر شتر را گفت هین برجه و بر گردبان من نشین. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردالی
تصویر گردالی
گرد مدور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردبان
تصویر گردبان
((گَ))
کوهان شتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گردالی
تصویر گردالی
((گِ))
گرد، مدور
فرهنگ فارسی معین