ایوب بن ابی تمیمۀ سجستانی. از تابعین است و در سنۀ 131 هجری قمری وفات یافته و بیش از 69 سال عمر داشت. (از تاریخ گزیده ص 244) ابوحاتم، ملقب به سهل بن محمد بن عثمان بن یزید جشمی سیستانی. رجوع به ابوحاتم سجستانی و روضات الجنات خوانساری ص 324 شود
ایوب بن ابی تمیمۀ سجستانی. از تابعین است و در سنۀ 131 هجری قمری وفات یافته و بیش از 69 سال عمر داشت. (از تاریخ گزیده ص 244) ابوحاتم، ملقب به سهل بن محمد بن عثمان بن یزید جشمی سیستانی. رجوع به ابوحاتم سجستانی و روضات الجنات خوانساری ص 324 شود
محمد بن حسن بن فرقد. حنفی مذهب و شیبانی الولاء بود. اصل او از حرستا قریه ای به دمشق بود. پدرش به عراق آمد و محمد آنجا متولد شد و بر ابوحنیفه تلمذ کرد و جامع کبیر و جامع صغیر بنگاشت و به ری رفت و در 189 هجری قمری در قریۀ برنبویه درگذشت و مولد او 135 یا 131 هجری قمری بوده است. (ابن خلکان چ سنگی تهران ج 2 ص 27). و در ذریعه ج 4 ص 278و تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام ص 335 تفسیری به وی نسبت داده شده است، در صورتی که آن تفسیر در سدۀ هفتم تألیف شده و از این مرد نیست. رجوع به شیبانی شود
محمد بن حسن بن فرقد. حنفی مذهب و شیبانی الولاء بود. اصل او از حرستا قریه ای به دمشق بود. پدرش به عراق آمد و محمد آنجا متولد شد و بر ابوحنیفه تلمذ کرد و جامع کبیر و جامع صغیر بنگاشت و به ری رفت و در 189 هجری قمری در قریۀ برنبویه درگذشت و مولد او 135 یا 131 هجری قمری بوده است. (ابن خلکان چ سنگی تهران ج 2 ص 27). و در ذریعه ج 4 ص 278و تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام ص 335 تفسیری به وی نسبت داده شده است، در صورتی که آن تفسیر در سدۀ هفتم تألیف شده و از این مرد نیست. رجوع به شیبانی شود
احمد بن عبدالله. از امراء طاهریه بود و بعد از انقراض طاهریان بدست صفاریه او بخدمت صفاریه پیوست و از حسن تدبیر و فرط کفایت خود بمقامات عالی رسید و بر اغلب بلاد خراسان مستولی گشت تا آنجاکه با عمرو بن اللیث در نیشابور مصاف داده او را بشکست و قصد فتح عراق کرد و دراهم و دنانیر بنام خویش سکه زد ولی اجل بزودی هوای استبدادرا از دماغش بیرون برده در سنۀ 268 هجری قمری بدست غلامان خود در نیشابور کشته شد و فتنه او بخوابید و مدت تغلب او هشت سال بود. (از حواشی دکتر معین بر چهارمقالۀ نظامی عروضی ص 69) : سالوکان خراسان جمع شدند و تدبیر کردند که این مردی صاحب قران خواهد بود و دولتی بزرگ دارد و مردی مرد است و کسی برو بر نیاید ما را صواب آن باشد که بزینهار او رویم و بروزگار دولت او زندگانی همی کنیم پس سرکب الکبیر که نام وی ابراهیم بن مسلم بود و ابراهیم بن الیاس بن اسد وابو بلال الخارجی و ابراهیم بن ابی حفص و احمد بن عبدالله الخجستانی و عزیز بن السری این همگنان با یاران و گروه خویش نزدیک یعقوب آمدند. (تاریخ سیستان ص 225)
احمد بن عبدالله. از امراء طاهریه بود و بعد از انقراض طاهریان بدست صفاریه او بخدمت صفاریه پیوست و از حسن تدبیر و فرط کفایت خود بمقامات عالی رسید و بر اغلب بلاد خراسان مستولی گشت تا آنجاکه با عمرو بن اللیث در نیشابور مصاف داده او را بشکست و قصد فتح عراق کرد و دراهم و دنانیر بنام خویش سکه زد ولی اجل بزودی هوای استبدادرا از دماغش بیرون برده در سنۀ 268 هجری قمری بدست غلامان خود در نیشابور کشته شد و فتنه او بخوابید و مدت تغلب او هشت سال بود. (از حواشی دکتر معین بر چهارمقالۀ نظامی عروضی ص 69) : سالوکان خراسان جمع شدند و تدبیر کردند که این مردی صاحب قران خواهد بود و دولتی بزرگ دارد و مردی مرد است و کسی برو بر نیاید ما را صواب آن باشد که بزینهار او رویم و بروزگار دولت او زندگانی همی کنیم پس سرکب الکبیر که نام وی ابراهیم بن مسلم بود و ابراهیم بن الیاس بن اسد وابو بلال الخارجی و ابراهیم بن ابی حفص و احمد بن عبدالله الخجستانی و عزیز بن السری این همگنان با یاران و گروه خویش نزدیک یعقوب آمدند. (تاریخ سیستان ص 225)
دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند واقع در 18 هزارگزی جنوب بیرجند. منطقه ای است کوهستانی، دارای 7 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند واقع در 18 هزارگزی جنوب بیرجند. منطقه ای است کوهستانی، دارای 7 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
مجموعۀ عقاید مذهبیه منتخبه از اصلاحات دینی مائه شانزدهم میلادی. فرقی که این اصلاحات را پدید آوردند کاتولیکانی بودند که از کنیسۀ رومی جدا شدند و به فرق مختلفه تقسیم گردیدند فرقۀ لوتری فرقۀ آنگلی کن فرقۀکالونییست یا پرسبی ترین فرقۀ کنگرگاسیونیست فرقۀ متودیست فرقۀ مراو. اختلاف اساسی پرتستانها با کاتولیکها را در سه موضوع مهم میتوان تلخیص کرد: 1- تعریف ایمان. 2- خصایص باطنی عقیدۀ دینی. 3- آئین و رسوم ظاهری مذهب. 1 -کنیسۀ کاتولیک خود را یگانه حافظ و قاضی حقیقتی که در کتاب مقدس مسطور است و توسط سنّت حفظ شده و شورای عالی پاپ ها آنرا تأیید کرده میداند. برخلاف، پرتستانها مقیاس ایمان را کتاب مقدس دانند ولی (عقل فردی) را معبّر و مفسر آن شمارند و گویند: ’در اموری که مربوط به اوامر خدای تعالی و موجب نجات ارواح است، هرکس مسئول خویشتن است. ’ 2- در اعتقادات مذهبی بزرگترین اختلاف کاتولیکها و پرتستانها در مسئلۀ گناه است. کاتولیکان معتقدند که نجات الهی بوسیلۀ قربانیها و فدیه ها شامل حال همه کسان خواهد شد و عفو الهی هیچکس را محروم نگذارد ولی پرتستانها (و بخصوص کالونیست ها) مسئلۀ خطیۀ آدم را اصلی و مقدر دانند و گویندعقیدۀ بعفو و لطف الهی موجب آن شود که آدمی از عذاب دوزخ فرار کند. تعداد مراسم به غسل تعمید و استعمال افخارستیا معدود گردیده است. 3- از نظر رسوم و انتظامات دینی، مراجع مذهبی پاستورها (کشیشان پرتستان) هستند و همه شعب پرتستان بنحو انتخابات، تنظیم میشوند. کنیسه های پرتستان ممالک مختلفه مستقل از یکدیگرند. رواج مذهب پرتستانی در اروپا در آلمان، شمال دانمارک، سوئد و نروژ، انگلستان، هلند و در ممالک متحدۀ امریکا است. رجوع به لوتر شود
مجموعۀ عقاید مذهبیه منتخبه از اصلاحات دینی مائه شانزدهم میلادی. فرقی که این اصلاحات را پدید آوردند کاتولیکانی بودند که از کنیسۀ رومی جدا شدند و به فرق مختلفه تقسیم گردیدند فرقۀ لوتری فرقۀ آنگلی کن فرقۀکالونییست یا پرسبی ترین فرقۀ کُنگرِگاسیونیست فرقۀ متودیست فرقۀ مُراو. اختلاف اساسی پرتستانها با کاتولیکها را در سه موضوع مهم میتوان تلخیص کرد: 1- تعریف ایمان. 2- خصایص باطنی عقیدۀ دینی. 3- آئین و رسوم ظاهری مذهب. 1 -کنیسۀ کاتولیک خود را یگانه حافظ و قاضی حقیقتی که در کتاب مقدس مسطور است و توسط سنّت حفظ شده و شورای عالی پاپ ها آنرا تأیید کرده میداند. برخلاف، پرتستانها مقیاس ایمان را کتاب مقدس دانند ولی (عقل فردی) را معبّر و مفسر آن شمارند و گویند: ’در اموری که مربوط به اوامر خدای تعالی و موجب نجات ارواح است، هرکس مسئول خویشتن است. ’ 2- در اعتقادات مذهبی بزرگترین اختلاف کاتولیکها و پرتستانها در مسئلۀ گناه است. کاتولیکان معتقدند که نجات الهی بوسیلۀ قربانیها و فدیه ها شامل حال همه کسان خواهد شد و عفو الهی هیچکس را محروم نگذارد ولی پرتستانها (و بخصوص کالونیست ها) مسئلۀ خطیۀ آدم را اصلی و مقدر دانند و گویندعقیدۀ بعفو و لطف الهی موجب آن شود که آدمی از عذاب دوزخ فرار کند. تعداد مراسم به غسل تعمید و استعمال افخارستیا معدود گردیده است. 3- از نظر رسوم و انتظامات دینی، مراجع مذهبی پاستورها (کشیشان پرتستان) هستند و همه شعب پرتستان بنحو انتخابات، تنظیم میشوند. کنیسه های پرتستان ممالک مختلفه مستقل از یکدیگرند. رواج مذهب پرتستانی در اروپا در آلمان، شمال دانمارک، سوئد و نروژ، انگلستان، هلند و در ممالک متحدۀ امریکا است. رجوع به لوتر شود
دهی است از دهستان گلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 19000گزی جنوب خاوری ساری و 2000گزی قهوه خانه هولار. منطقه ای است کوهستانی جنگلی و معتدل دارای 270 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه تجن تأمین میشود. محصول آن برنج و غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو. دبستان هم دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان گلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 19000گزی جنوب خاوری ساری و 2000گزی قهوه خانه هولار. منطقه ای است کوهستانی جنگلی و معتدل دارای 270 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه تجن تأمین میشود. محصول آن برنج و غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو. دبستان هم دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
گرجستان. گورجستان. نام ناحیۀ بزرگی از بلاد قفقاز است که در ناحیۀ کور در سواحل بحر خزر واقع شده است. گرجستان مابین چرکسستان، قرقای، داغستان، شیروان، ایالت ایروان، قارص و بحر سیاه قرار گرفته است. محل اصلی گرجستان نصف فوقانی حوزۀ کور است، ولی گرجیها به آنجا قانع نشده تا سواحل قره قیز (بحر اسود) پیش رفته اند. در قرون وسطی، طوایف ترکمن در قسمت فوقانی حوزۀ کور متوطن گردیده اند. دولت شوروی، قفقاز را به ایالتهای مختلف تقسیم و نام گرجستان را نیز مانند ایالات دیگر تغییر داد. اهالی ذاتاً ترکمن هستند و روز بروز عده روسها در این ایالت زیادتر میشود، گرجیها هم با سایر اقوام قفقاز بطور مختلط زندگی میکنند. و پایتخت گرجستان شهر تفلیس است. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
گرجستان. گورجستان. نام ناحیۀ بزرگی از بلاد قفقاز است که در ناحیۀ کور در سواحل بحر خزر واقع شده است. گرجستان مابین چرکسستان، قرقای، داغستان، شیروان، ایالت ایروان، قارص و بحر سیاه قرار گرفته است. محل اصلی گرجستان نصف فوقانی حوزۀ کور است، ولی گرجیها به آنجا قانع نشده تا سواحل قره قیز (بحر اسود) پیش رفته اند. در قرون وسطی، طوایف ترکمن در قسمت فوقانی حوزۀ کور متوطن گردیده اند. دولت شوروی، قفقاز را به ایالتهای مختلف تقسیم و نام گرجستان را نیز مانند ایالات دیگر تغییر داد. اهالی ذاتاً ترکمن هستند و روز بروز عده روسها در این ایالت زیادتر میشود، گرجیها هم با سایر اقوام قفقاز بطور مختلط زندگی میکنند. و پایتخت گرجستان شهر تفلیس است. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
شیخ عبدالله جامی در نفحات الانس آرد: وی ازاصحاب شیخ رکن الدین علاءالدوله است و از یکی از دیه های غرجستان است. خرد بوده است که پدر وی فوت شده و مادر وی شخص دیگر را شوهر کرد. روزی از وی امری واقع شده بود و از آن شخص متوهم گشته و گریزان شد، و از دیه بیرون آمد. در آن نواحی درختی بود بزرگ، و در پای آن درخت چشمۀ آبی، بر آن درخت برآمده و در میان شاخ و برگ آن پنهان شد. اتفاقاً جماعتی از درویشان موله که آنجا نزول کرده بودند، در چشمۀ آب عکس وی را دیده وی را از درخت فرودآوردند و همراه خود بردند، چون نظر شیخ بر وی افتاد به نور فراست کمال قابلیت وی را در این طریق دریافت، بعد از آنکه درویشان سفر کردند کسان فرستاده و وی را بازگردانید، درویشان اضطراب بسیار کردند و به حاکم و سلطان وقت رجوع نمودند. چون حقانیت حضرت شیخ بر همه ظاهر بود هیچ سود نداشت، پس حضرت شیخ به تربیت او مشغول شد و به حسن التفات شیخ به مقامات عالیه رسید و آنقدر التفات و اهتمام که شیخ را نسبت به وی بوده است معلوم نیست نسبت به کسی دیگر بوده باشد، چنانکه از رباعیاتی که در مخاطبۀ وی گفته اند معلوم می شود، و چون به مرتبۀ تکمیل و ارشاد طالبان رسید حوالۀ وی ولایت طوس شد. به آنجا آمده و به ارشاد طالبان مشغول گشت. پادشاه وقت از وی استدعا نمود که با وی در بعضی محاربات که با اعداء داشته همراه باشد، وی همراه شده و در آن محاربه مرتبۀ شهادت یافت و جسد مبارک وی را به طوس نقل کردند و قبروی آنجاست. (از نفحات الانس چ 1336 هجری قمری ص 448)
شیخ عبدالله جامی در نفحات الانس آرد: وی ازاصحاب شیخ رکن الدین علاءالدوله است و از یکی از دیه های غرجستان است. خرد بوده است که پدر وی فوت شده و مادر وی شخص دیگر را شوهر کرد. روزی از وی امری واقع شده بود و از آن شخص متوهم گشته و گریزان شد، و از دیه بیرون آمد. در آن نواحی درختی بود بزرگ، و در پای آن درخت چشمۀ آبی، بر آن درخت برآمده و در میان شاخ و برگ آن پنهان شد. اتفاقاً جماعتی از درویشان موله که آنجا نزول کرده بودند، در چشمۀ آب عکس وی را دیده وی را از درخت فرودآوردند و همراه خود بردند، چون نظر شیخ بر وی افتاد به نور فراست کمال قابلیت وی را در این طریق دریافت، بعد از آنکه درویشان سفر کردند کسان فرستاده و وی را بازگردانید، درویشان اضطراب بسیار کردند و به حاکم و سلطان وقت رجوع نمودند. چون حقانیت حضرت شیخ بر همه ظاهر بود هیچ سود نداشت، پس حضرت شیخ به تربیت او مشغول شد و به حسن التفات شیخ به مقامات عالیه رسید و آنقدر التفات و اهتمام که شیخ را نسبت به وی بوده است معلوم نیست نسبت به کسی دیگر بوده باشد، چنانکه از رباعیاتی که در مخاطبۀ وی گفته اند معلوم می شود، و چون به مرتبۀ تکمیل و ارشاد طالبان رسید حوالۀ وی ولایت طوس شد. به آنجا آمده و به ارشاد طالبان مشغول گشت. پادشاه وقت از وی استدعا نمود که با وی در بعضی محاربات که با اعداء داشته همراه باشد، وی همراه شده و در آن محاربه مرتبۀ شهادت یافت و جسد مبارک وی را به طوس نقل کردند و قبروی آنجاست. (از نفحات الانس چ 1336 هجری قمری ص 448)
ولایتی است که راه هرات در مغرب و غور در مشرق وی و مروالروذ در شمال و غزنه در جنوب آن است و عنوان پادشاه این ناحیت در قدیم ’شار’ بود. اکنون این ناحیه در افغانستان است. (حواشی برهان قاطع چ معین). ناحیتی است (به خراسان) ، قصبۀ آن بشین است مهتر این ناحیت را شار خوانند جائی بسیارغله و کشت و برز و آبادان است و همه کوه است، و مردمان این ناحیت مردمانیند سلیم ولی بد، و شبانانند و بزریگر. (حدود العالم). صاحب قاموس الاعلام ترکی گوید: در آثار جغرافی دانان اسلام غرجستان نام ناحیۀ بزرگ کوهستانی است که در افغانستان میان هرات و کابل واقع است. - انتهی. حکام غرجستان را شار میخواندند. (تاریخ گزیده ص 397). لقب امرای غرجستان ورازبندگ بوده است. (ایران در زمان ساسانیان چ 1332 ص 524). غراچه. غرچه. غرشستان. غرج الشار. غرش. رجوع به غرشستان و غرج الشار شود: ازین نکوتر و مردانه تر فراوان کرد به پای قلعۀ غور و به کوه غرجستان. فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 303). سپهبد سپه شاه شرق ابومنصور فراتکین دوانی امیر غرجستان. فرخی. ترا آنجا غلامانند چون خوارزمشاه ای شه دگر چون میرطوس و زآن گذشتی میر غرجستان. فرخی. بر آن شرط که هر قلعت که از حدود غرجستان گرفته بازدهد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 114). و روز سه شنبه غرۀ صفر، ملطفۀ برید هرات و بادغیس و غرجستان رسید. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 506). رجوع به فهرست حبیب السیر چ خیام و احوال واشعار رودکی ص 420 و 998 و 1065 و تاریخ سیستان ص 410و مجمل التواریخ و القصص ص 422 و تاریخ بیهقی چ ادیب ص 515 و 540 و 640 و آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 98 و 99 وتتمۀ صوان الحکمه ص 59 و اخبار الدوله السلجوقیه ص 59 و تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 130 و ج 2 ص 86 و فهرست تاریخ غازان و فهرست تاریخ مغول شود
ولایتی است که راه هرات در مغرب و غور در مشرق وی و مروالروذ در شمال و غزنه در جنوب آن است و عنوان پادشاه این ناحیت در قدیم ’شار’ بود. اکنون این ناحیه در افغانستان است. (حواشی برهان قاطع چ معین). ناحیتی است (به خراسان) ، قصبۀ آن بشین است مهتر این ناحیت را شار خوانند جائی بسیارغله و کشت و برز و آبادان است و همه کوه است، و مردمان این ناحیت مردمانیند سلیم ولی بد، و شبانانند و بزریگر. (حدود العالم). صاحب قاموس الاعلام ترکی گوید: در آثار جغرافی دانان اسلام غرجستان نام ناحیۀ بزرگ کوهستانی است که در افغانستان میان هرات و کابل واقع است. - انتهی. حکام غرجستان را شار میخواندند. (تاریخ گزیده ص 397). لقب امرای غرجستان ورازبندگ بوده است. (ایران در زمان ساسانیان چ 1332 ص 524). غراچه. غرچه. غرشستان. غرج الشار. غرش. رجوع به غرشستان و غرج الشار شود: ازین نکوتر و مردانه تر فراوان کرد به پای قلعۀ غور و به کوه غرجستان. فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 303). سپهبد سپه شاه شرق ابومنصور فراتکین دوانی امیر غرجستان. فرخی. ترا آنجا غلامانند چون خوارزمشاه ای شه دگر چون میرطوس و زآن گذشتی میر غرجستان. فرخی. بر آن شرط که هر قلعت که از حدود غرجستان گرفته بازدهد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 114). و روز سه شنبه غرۀ صفر، ملطفۀ برید هرات و بادغیس و غرجستان رسید. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 506). رجوع به فهرست حبیب السیر چ خیام و احوال واشعار رودکی ص 420 و 998 و 1065 و تاریخ سیستان ص 410و مجمل التواریخ و القصص ص 422 و تاریخ بیهقی چ ادیب ص 515 و 540 و 640 و آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 98 و 99 وتتمۀ صوان الحکمه ص 59 و اخبار الدوله السلجوقیه ص 59 و تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 130 و ج 2 ص 86 و فهرست تاریخ غازان و فهرست تاریخ مغول شود