جدول جو
جدول جو

معنی گراهش - جستجوی لغت در جدول جو

گراهش
قصد و آهنگ کردن، میل و رغبت کردن، حمله بردن، یازیدن، گراییدن، گراه، گراهیدن، گرایستن
تصویری از گراهش
تصویر گراهش
فرهنگ فارسی عمید
گراهش
گرایش، شباهت
تصویری از گراهش
تصویر گراهش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرایش
تصویر گرایش
تمایل، ایمان، تمایل، تخصص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرانش
تصویر گرانش
جاذبه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
قصد، آهنگ، تمایل، میل و رغبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرازش
تصویر گرازش
عمل گرازیدن خرامش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
میل و خواهش، میل و رغبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
((گِ یِ))
میل و رغبت، قصد، اراده، آهنگ، سرپیچی، نافرمانی، سنجش، توزین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرازش
تصویر گرازش
خرام، خرامیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
Predisposition, Proneness, Propensity, Tendency
دیکشنری فارسی به انگلیسی
predisposição, propensão, tendência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
Veranlagung, Neigung, Tendenz
دیکشنری فارسی به آلمانی
predyspozycja, skłonność, tendencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
предрасположенность , склонность , тенденция
دیکشنری فارسی به روسی
схильність , схильність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
predisposición, propensión, tendencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
prédisposition, propension, tendance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
predisposizione, inclinazione, tendenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
aanleg, neiging, tendens
دیکشنری فارسی به هلندی
प्रवृत्ति
دیکشنری فارسی به هندی
נטייה , נְטִיָּה
دیکشنری فارسی به عبری
ความโน้มเอียง , แนวโน้ม , แนวโน้ม
دیکشنری فارسی به تایلندی
প্রবণতা , প্রবণতা , প্রবণতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
رجحان , رجحان
دیکشنری فارسی به اردو
قابليّةٌ , نزعةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گراه
تصویر گراه
قصد و آهنگ کردن، میل و رغبت کردن، حمله بردن، یازیدن، گراییدن، گراهش، گراهیدن، گرایستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گراش
تصویر گراش
خراش، پریشان پراکنده
فرهنگ لغت هوشیار
گراییدن میل کردن، ماننده شبیه: ای دریغ آن حر هنگام سخا حاتم فش ای دریغ آن گو هنگام و غاسام گراه. (رودکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گراه
تصویر گراه
((گِ))
میل، رغبت، قصد
فرهنگ فارسی معین