دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوۀ شهرستان بوشهر، 30000گزی خاور گناوه و 3000گزی راه فرعی گناوه به برازجان. جلگه، گرمسیر مرطوب و مالاریائی و سکنۀ 52 تن است. آب آن از چاه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوۀ شهرستان بوشهر، 30000گزی خاور گناوه و 3000گزی راه فرعی گناوه به برازجان. جلگه، گرمسیر مرطوب و مالاریائی و سکنۀ 52 تن است. آب آن از چاه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
مولانا، از شاعران قرن دهم هجری است، به روایت صادقی کتابدار مؤلف مجمع الخواص ’سخنان ملحدانه از وی سر میزد، گویا از شآمت بداعتقادیش بوده که به دست مختار سلطان شرف الدین نابود گردید’. او راست: همه شب رهزن خواب دوجهانم که به خواب نرود طفل خیال تو در آغوش کسی. فتنه هر جا هست گاهی چشم بر هم می نهد ف تنه چشم تو را نازم که هیچش خواب نیست
مولانا، از شاعران قرن دهم هجری است، به روایت صادقی کتابدار مؤلف مجمع الخواص ’سخنان ملحدانه از وی سر میزد، گویا از شآمت بداعتقادیش بوده که به دست مختار سلطان شرف الدین نابود گردید’. او راست: همه شب رهزن خواب دوجهانم که به خواب نرود طفل خیال تو در آغوش کسی. فتنه هر جا هست گاهی چشم بر هم می نهد ف تنه چشم تو را نازم که هیچش خواب نیست
دهی است از دهستان گاوباز شهرستان بیجار. واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری پیرتاج و کنار راه مالرو شاهگدار به گاوباز. این ناحیه در منطقۀ تپه ماهوری واقع، و آب و هوای آن سردسیری و دارای 230 تن سکنه می باشد. اهالی بزبان ترکی تکلم می کنند و آب آن از چشمه و محصولاتش غلات و لبنیات است. شغل اهالی کشاورزی و گله داری و از صنایع دستی، زنان قالیچه و گلیم و جاجیم می بافند. راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان گاوباز شهرستان بیجار. واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری پیرتاج و کنار راه مالرو شاهگدار به گاوباز. این ناحیه در منطقۀ تپه ماهوری واقع، و آب و هوای آن سردسیری و دارای 230 تن سکنه می باشد. اهالی بزبان ترکی تکلم می کنند و آب آن از چشمه و محصولاتش غلات و لبنیات است. شغل اهالی کشاورزی و گله داری و از صنایع دستی، زنان قالیچه و گلیم و جاجیم می بافند. راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
امیرمؤمن. شاعری از مردم یزد و او بهندوستان شد و بشهر سورت توطن گزید و بعبادت مشغول شد و هم بدانجا درگذشت و از اشعار اوست: بشوق نامه نویسم ز رشک پاره کنم دلی که نیست تسلی در او چه چاره کنم. (قاموس الاعلام) (مولانا...). از متأخرین شعرای سمرقند است. وی بهندوستان رفت و در 1004 هجری قمری بدانجا درگذشت. او راست: یاد وصال او دل ما شاد میکند عمر گذشته را همه کس یاد میکند. (قاموس الاعلام) او راست: سلیمان نامه. سلیم نامه و منظومۀ فارسی
امیرمؤمن. شاعری از مردم یزد و او بهندوستان شد و بشهر سورت توطن گزید و بعبادت مشغول شد و هم بدانجا درگذشت و از اشعار اوست: بشوق نامه نویسم ز رشک پاره کنم دلی که نیست تسلی در او چه چاره کنم. (قاموس الاعلام) (مولانا...). از متأخرین شعرای سمرقند است. وی بهندوستان رفت و در 1004 هجری قمری بدانجا درگذشت. او راست: یاد وصال او دل ما شاد میکند عمر گذشته را همه کس یاد میکند. (قاموس الاعلام) او راست: سلیمان نامه. سلیم نامه و منظومۀ فارسی
که ناز بسیار کند. که بیشتر کراهت و خشم به تصنّع آرد، سبب، یکی از اقسام کلمه که در اصطلاح نحویین حرف گویند. به اصطلاح علمی حرف که در مقابلۀ اسم و فعل باشد و آن لفظی است که بدان اسم را بفعل ربط دهند. (غیاث اللغات). در نزد علماء نحو و ارباب منطق حرف باشد که یکی از اقسام سه گانه کلمه است و در مقابل اسم و فعل ایراد شود. (کشاف اصطلاحات الفنون). ج، ادوات
که ناز بسیار کند. که بیشتر کراهت و خشم به تَصنّع آرد، سبب، یکی از اقسام کلمه که در اصطلاح نحویین حرف گویند. به اصطلاح علمی حرف که در مقابلۀ اسم و فعل باشد و آن لفظی است که بدان اسم را بفعل ربط دهند. (غیاث اللغات). در نزد علماء نحو و ارباب منطق حرف باشد که یکی از اقسام سه گانه کلمه است و در مقابل اسم و فعل ایراد شود. (کشاف اصطلاحات الفنون). ج، اَدوات
علی بن یزید. وی از زکریا بن ابی زایده و جماعتی از مردم کوفه و از او ابوالحسین بن علی بن یزیدحدیث کند. ابن حبان او را در زمرۀ ثقات آورده گویداز مردم کوفه است. (الانساب سمعانی ص 350 ورق الف) حسین بن علی بن یزید صدائی اکفانی. وی از عبدالله بن نمیر و ابواسامه و ازهر و پدر او روایت کند. از او محمد بن ادریس رازی مکنی به ابوحاتم به بغداد حدیث شنید. (الانساب سمعانی ص 35 برگ الف) حسین بن علی بن یزید. وی از وکیع و مردم عراق و از او محمد بن اسحاق سراج مکنی به ابوالعباس حدیث کند. (الانساب سمعانی ص 350 برگ الف) زیاد بن حرث. ابن ابی حاتم گوید: وی یمانی است و او را صحبت است. (الانساب سمعانی ص 350 ورق الف)
علی بن یزید. وی از زکریا بن ابی زایده و جماعتی از مردم کوفه و از او ابوالحسین بن علی بن یزیدحدیث کند. ابن حبان او را در زمرۀ ثقات آورده گویداز مردم کوفه است. (الانساب سمعانی ص 350 ورق الف) حسین بن علی بن یزید صدائی اکفانی. وی از عبدالله بن نمیر و ابواسامه و ازهر و پدر او روایت کند. از او محمد بن ادریس رازی مکنی به ابوحاتم به بغداد حدیث شنید. (الانساب سمعانی ص 35 برگ الف) حسین بن علی بن یزید. وی از وکیع و مردم عراق و از او محمد بن اسحاق سراج مکنی به ابوالعباس حدیث کند. (الانساب سمعانی ص 350 برگ الف) زیاد بن حرث. ابن ابی حاتم گوید: وی یمانی است و او را صحبت است. (الانساب سمعانی ص 350 ورق الف)
عمل گدا شغل گدا دریوزه کدیه: طمع از خلق گدایی باشد گر همه حاتم طایی باشد، (جامی) یا به گدایی افتادن، گدا شدن تهیدست گردیدن: بعد از یکی دو سال پولها خرج شد و بگدایی افتادند
عمل گدا شغل گدا دریوزه کدیه: طمع از خلق گدایی باشد گر همه حاتم طایی باشد، (جامی) یا به گدایی افتادن، گدا شدن تهیدست گردیدن: بعد از یکی دو سال پولها خرج شد و بگدایی افتادند