جدول جو
جدول جو

معنی گج - جستجوی لغت در جدول جو

گج
گچ، احمق و خودستای
تصویری از گج
تصویر گج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گجسته
تصویر گجسته
ملعون، نحص، نحس، نامبارک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گجسته
تصویر گجسته
خبیث، ملعون، پلید، ناپاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گجسته
تصویر گجسته
پلید و ناپاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گجراتی
تصویر گجراتی
منسوب به گجرات: از مردم گجرات اهل گجرات، ساخته گجرات
فرهنگ لغت هوشیار
آجر گچی. خانه جغد را بکوشیدی بگچ آگور و نقش پوشیدی. آن گچ آگور کرده خانه دین دین بیاراستند بنور یقین. (حدیقه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گجستک
تصویر گجستک
((گُ جَ تَ))
خبیث، ملعون. گجسته هم گفته می شود
فرهنگ فارسی معین
قلاب آهنین که سقایان و فقاعیان بوسیله آن یخ در یخدان افکنند یخ گیر، قلاب بزرگ آهنین که آنرا بر سر چوبی کرده بوسیله آن کشتی دشمن میربودند کجک چنگک قلاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیگجوش
تصویر دیگجوش
خوراک ساده ای که در دیگ پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگجویی
تصویر جنگجویی
جنگاوری دلیری شجاعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگجو
تصویر جنگجو
رزم آور، مبارز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگجویی
تصویر جنگجویی
جنگاوری، دلیری، کنایه از مبارزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمر گجرات
تصویر تمر گجرات
تمر هندی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود، خرمای گجرات، انبله، خبجه، صبّار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرمای گجرات
تصویر خرمای گجرات
تمر هندی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود، تمر گجرات، انبله، خبجه، صبّار
فرهنگ فارسی عمید
رسوم و آدابی باشد که از اول تولد اطفال تااوان عقیقه و گاهواره بطریق سنت رعایت کنند: با چنبر کمان صفت رسم گلگچه از عکس تیر سقف مسمی نموده اند. (عمید لوبکی در تهنیت پسرممدوح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آگج
تصویر آگج
((گَ))
چنگک، قلاب آهنی، آکج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنگجو
تصویر جنگجو
جنگاور، دلیر و شجاع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از به طور جنگجویانه
تصویر به طور جنگجویانه
Militantly, Pugnaciously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنگجویی
تصویر جنگجویی
Combativeness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنگجو
تصویر جنگجو
Bellicose, Warrior
دیکشنری فارسی به انگلیسی
агрессивно , воинственно
دیکشنری فارسی به روسی
воинственный , воин
دیکشنری فارسی به روسی
kriegerisch, Krieger
دیکشنری فارسی به آلمانی
войовничий , воїн
دیکشنری فارسی به اوکراینی