- گج
- گچ، احمق و خودستای
معنی گج - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ملعون، نحص، نحس، نامبارک
خبیث، ملعون، پلید، ناپاک
پلید و ناپاک
منسوب به گجرات: از مردم گجرات اهل گجرات، ساخته گجرات
آجر گچی. خانه جغد را بکوشیدی بگچ آگور و نقش پوشیدی. آن گچ آگور کرده خانه دین دین بیاراستند بنور یقین. (حدیقه)
قلاب آهنین که سقایان و فقاعیان بوسیله آن یخ در یخدان افکنند یخ گیر، قلاب بزرگ آهنین که آنرا بر سر چوبی کرده بوسیله آن کشتی دشمن میربودند کجک چنگک قلاب
خوراک ساده ای که در دیگ پزند
جنگاوری دلیری شجاعت
رزم آور، مبارز
جنگاوری، دلیری، کنایه از مبارزه
تمر هندی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود، خرمای گجرات، انبله، خبجه، صبّار
تمر هندی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود، تمر گجرات، انبله، خبجه، صبّار
رسوم و آدابی باشد که از اول تولد اطفال تااوان عقیقه و گاهواره بطریق سنت رعایت کنند: با چنبر کمان صفت رسم گلگچه از عکس تیر سقف مسمی نموده اند. (عمید لوبکی در تهنیت پسرممدوح)
جنگاور، دلیر و شجاع
Militantly, Pugnaciously
Combativeness
Bellicose, Warrior
агрессивно , воинственно
боевой дух
воинственный , воин
militant, streitsüchtig
Kampfgeist
kriegerisch, Krieger
воєнно , войовничо
бойовий дух
войовничий , воїн
bojowo, wojowniczo
waleczność
wojowniczy, wojownik
好战地 , 好斗地
好战的 , 战士