دهی است از دهستان خمین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس، واقع در 120000گزی شمال خاوری بندرعباس و 10000گزی خاور راه مالرو داراب به بندرعباس، جلگه، گرمسیر، دارای 147 تن سکنه، آب آن از چاه، محصول آنجا خرما، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان خمین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس، واقع در 120000گزی شمال خاوری بندرعباس و 10000گزی خاور راه مالرو داراب به بندرعباس، جلگه، گرمسیر، دارای 147 تن سکنه، آب آن از چاه، محصول آنجا خرما، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
خارشتر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت اشترگیا، کستیمه، کسیمه، شترخار، شترگیا، اشترخار، خاراشتر
خارِشُتُر، گیاهی خاردار با گل های خوشه ای سرخ یا سفید، برگ های کرک دار، تیغ های نوک تیز و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماری های جهاز هاضمه، سرطان و طاعون به کار می رفت اُشتُرگیا، کَستیمه، کَسیمه، شُتُرخار، شُتُرگیا، اُشتُرخار، خاراُشتُر
دهی مخروبه از بخش مهران شهرستان ایلام، واقع در 20000گزی خاور مهران، کنار رود خانه گاوی، دشت، زمستان در حدود هزار نفر از طایفۀ ملک شاهی که در ییلاق ارکواز سکونت دارند برای تعلیف احشام زراعت به این محل آمده در اوایل بهار مراجعت مینمایند، 3 آسیاب کنار رودخانه دارد که فقط در زمستان کار می کنند و آثار خرابه های زیادی در این محل دیده میشود، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) هشت فرسخ و نیم جنوبی تنگستان است، (فارسنامۀ ناصری ص 207)
دهی مخروبه از بخش مهران شهرستان ایلام، واقع در 20000گزی خاور مهران، کنار رود خانه گاوی، دشت، زمستان در حدود هزار نفر از طایفۀ ملک شاهی که در ییلاق ارکواز سکونت دارند برای تعلیف احشام زراعت به این محل آمده در اوایل بهار مراجعت مینمایند، 3 آسیاب کنار رودخانه دارد که فقط در زمستان کار می کنند و آثار خرابه های زیادی در این محل دیده میشود، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) هشت فرسخ و نیم جنوبی تنگستان است، (فارسنامۀ ناصری ص 207)
ظرفی که شیر و دوغ در آن کنند، (برهان) (آنندراج)، و محتمل است مصحف ’گاودوش’ باشد، چه در خراسان آن را ’گاودوش’ گویند، رجوع به حاشیۀ برهان قاطع چ معین شود، در شرفنامۀ منیری گاویش آمده است
ظرفی که شیر و دوغ در آن کنند، (برهان) (آنندراج)، و محتمل است مصحف ’گاودوش’ باشد، چه در خراسان آن را ’گاودوش’ گویند، رجوع به حاشیۀ برهان قاطع چ معین شود، در شرفنامۀ منیری گاویش آمده است
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 14 هزارگزی جنوب مهاباد، در مسیر شوسۀ مهاباد به سردشت، کوهستانی، معتدل مالاریائی، دارای 30 تن سکنه، آب آنجا از رود خانه مهاباد، محصول آنجا غلات چغندر، توتون، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی جاجیم بافی، راه آن ارابه رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 14 هزارگزی جنوب مهاباد، در مسیر شوسۀ مهاباد به سردشت، کوهستانی، معتدل مالاریائی، دارای 30 تن سکنه، آب آنجا از رود خانه مهاباد، محصول آنجا غلات چغندر، توتون، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی جاجیم بافی، راه آن ارابه رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
قصبه ای جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین واقع در 10 هزارگزی جنوب خاور آوج، کوهستانی، سردسیر، دارای 2357 تن سکنه، کمی از مردان به فارسی آشنا هستند، آب آن از چشمه سار و رود محلی، محصول آنجا غلات، سیب زمینی، انگور، زردآلو، سیب، جنگل تبریزی، شغل اهالی زراعت است، و عده کمی در زمستان و بهار برای تأمین معاش به تهران میروند، صنایع دستی قالی و مختصر جاجیم بافی، در بهار و تابستان تیره های بغدادی نام سلدوز قیره قوینلو، بارجانلو، برای تعلیف احشام و اغنام به کوه های جنوب این ده از راه ساوه می آیند، راه به هر طرف مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
قصبه ای جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین واقع در 10 هزارگزی جنوب خاور آوج، کوهستانی، سردسیر، دارای 2357 تن سکنه، کمی از مردان به فارسی آشنا هستند، آب آن از چشمه سار و رود محلی، محصول آنجا غلات، سیب زمینی، انگور، زردآلو، سیب، جنگل تبریزی، شغل اهالی زراعت است، و عده کمی در زمستان و بهار برای تأمین معاش به تهران میروند، صنایع دستی قالی و مختصر جاجیم بافی، در بهار و تابستان تیره های بغدادی نام سلدوز قیره قوینلو، بارجانلو، برای تعلیف احشام و اغنام به کوه های جنوب این ده از راه ساوه می آیند، راه به هر طرف مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی جزء دهستان رودبنه بخش مرکزی شهرستان لاهیجان، واقع در 14 هزارگزی شمال خاوری لاهیجان و 2 هزارگزی رودبنه جلگه، معتدل، مرطوب، مالاریائی، دارای 290 تن سکنه، آب آنجا از حشمت رود و از سفیدرود، محصول آنجا برنج، ابریشم، کنف، غلات، صیفی، شغل اهالی پارچه و حصیربافی، راه آن مالرو است. 8 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان رودبنه بخش مرکزی شهرستان لاهیجان، واقع در 14 هزارگزی شمال خاوری لاهیجان و 2 هزارگزی رودبنه جلگه، معتدل، مرطوب، مالاریائی، دارای 290 تن سکنه، آب آنجا از حشمت رود و از سفیدرود، محصول آنجا برنج، ابریشم، کنف، غلات، صیفی، شغل اهالی پارچه و حصیربافی، راه آن مالرو است. 8 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
درخت اشترخار، (الفاظ الادویه) علف شتر باشد که آنرا شترخار و اشترغاز نیز گویندو بیخ آن را آچار سازند، (برهان) (از شرفنامۀ منیری) (از رشیدی)، درخت اشترخار که آنرا اشترخار نیز گویند و به خارشتر مشهور است، (آنندراج) (انجمن آرا)، و رجوع به اشترخار و اشترغار در همین لغت نامه شود
درخت اشترخار، (الفاظ الادویه) علف شتر باشد که آنرا شترخار و اشترغاز نیز گویندو بیخ آن را آچار سازند، (برهان) (از شرفنامۀ منیری) (از رشیدی)، درخت اشترخار که آنرا اشترخار نیز گویند و به خارشتر مشهور است، (آنندراج) (انجمن آرا)، و رجوع به اشترخار و اشترغار در همین لغت نامه شود
زهرۀ گاو. و بعضی گویند چیزی باشد مانند سنگ و آن اززهرۀ گاو برآید چنانکه حجرالتیس از زهرۀ گاو کوهی برمی آید و رنگ آن مانند زردی تخم مرغ باشد و چون از زهرۀ گاو برآرند نرم بودو اندک زمانی که در دهن گیرند سخت و محکم شود و آن را مهرۀ زهرۀ گاو هم میگویند معرب آن جاویزن است. (برهان) (آنندراج). در هند آن را گاو روهن خوانند. (آنندراج). رجوع به گاوزهره و گاوسنگ و گاوزون شود
زهرۀ گاو. و بعضی گویند چیزی باشد مانند سنگ و آن اززهرۀ گاو برآید چنانکه حجرالتیس از زهرۀ گاو کوهی برمی آید و رنگ آن مانند زردی تخم مرغ باشد و چون از زهرۀ گاو برآرند نرم بودو اندک زمانی که در دهن گیرند سخت و محکم شود و آن را مهرۀ زهرۀ گاو هم میگویند معرب آن جاویزن است. (برهان) (آنندراج). در هند آن را گاو روهن خوانند. (آنندراج). رجوع به گاوزهره و گاوسنگ و گاوزون شود
نام قریه ای است از ولایت دشتستان فارس قریب به خورمج و آن قصبه ای است معمور و نارنگی آن بخوبی مشهور، (از آنندراج) (از انجمن آرای ناصری)، ’نام ناحیۀ کوچکی است مشتمل بر بنیان وتل کرگوئی و کشی و تمام این ناحیۀ کوچک که فرسنگی درازی آن است بساتین مرکبات و نخلستان است و نارنگی خاویز در خوبی مشهور است، و باغستان بوشهر این ناحیه است، در دامنۀ شمالی کوه بیر می افتاده و چندین چشمۀ پرآب گوارا دارد’، (فارسنامۀ ناصری)
نام قریه ای است از ولایت دشتستان فارس قریب به خورمج و آن قصبه ای است معمور و نارنگی آن بخوبی مشهور، (از آنندراج) (از انجمن آرای ناصری)، ’نام ناحیۀ کوچکی است مشتمل بر بنیان وتل کرگوئی و کشی و تمام این ناحیۀ کوچک که فرسنگی درازی آن است بساتین مرکبات و نخلستان است و نارنگی خاویز در خوبی مشهور است، و باغستان بوشهر این ناحیه است، در دامنۀ شمالی کوه بیر می افتاده و چندین چشمۀ پرآب گوارا دارد’، (فارسنامۀ ناصری)