جدول جو
جدول جو

معنی گاوچشمه - جستجوی لغت در جدول جو

گاوچشمه
(نَ)
دهی است از دهستان یوسف آباد و آب بخش تربت جام شهرستان مشهد، واقع در39 هزارگزی جنوب خاوری تربت جام و 7 هزارگزی جنوب شوسۀ نظامی تربت جام به حقیقت آباد. جلگه هوا، معتدل، دارای 192 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، پنبه، تریاک، زیره، شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
گاوچشمه
(چَ / چِ مَ /مِ)
اسم دارویی است که به عربی عین البقرو عین العجل خوانند. (برهان). رجوع به گاوچشم شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گاوچشم
تصویر گاوچشم
ویژگی کسی که چشمان درشت دارد، فراخ چشم،
در علم زیست شناسی نوعی بابونه که گلبرگ های باریک دارد و شبیه چشم است،
چشم گاو، چشم گاو میش، چشم بز، چشم آهو، چشم گربه
فرهنگ فارسی عمید
(کُ شَ)
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد، واقع در 15 هزارگزی شمال خاوری دورود، 3 هزارگزی شمال راه آهن اهواز. جلگه، معتدل، دارای 453 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، تریاک. شغل اهالی زراعت و گله داری، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(گَ مَ / مِ)
دامنی را گویند. و آن مقنعه و روپاکی باشد که زنان بر سر اندازند. (برهان). مقنعه باشد که زنان بر سر اندازند. (جهانگیری). نصیف. (مهذب الاسماء) ، آسانی. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
دهی است از دهستان قراتورۀ بخش ایواندرۀ شهرستان سنندج، واقع در 23000گزی شمال خاور دیواندره کنار رود خانه ول کشتی کوهستانی، سردسیر. دارای 410 تن سکنه. آب آنجا از چشمه، محصول آنجا غلات، توتون، حبوبات، لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
چاه فراخ و بسیار ژرف و دورتک، بیون، (منتهی الارب)، رجوع به گاوچه شود
لغت نامه دهخدا
(دُ چِ مِ)
دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 27 هزارگزی شمال کرمانشاه و پنج هزارگزی خاور شوسۀ کردستان. دارای 100 تن سکنه. آب آن از چشمه است. از شوسۀ تابستان اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چَهْ)
مخفف گاوچاه. چاه بسیار بزرگ. یا چاه بسیار ژرف و بسیار تک، عمیق. چاهی که از آن آب با گاو کشند. رجوع به گاوچاه شود
لغت نامه دهخدا
(گُ چَ مَ)
دهی است جزء دهستان تیمور بخش حومه شهرستان محلات واقع در 28هزارگزی جنوب خاور محلات و در 18هزارگزی جنوب راه شوسۀدلیجان به محلات. هوای آن سرد و دارای 220 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی است. مزارع حیدرآباد، قره گل، کندنو و گل چشمه پائین جزء این ده است. راه آن مالرو است و از طریق تیمور ماشین میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(چِ مَ / مِ)
از کوهستانها و ییلاقات شاه کوه و ساور مازندران است. (ترجمه مازندران رابینو ص 169)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
نیز از بلوک حمزه لوی جاپلق است و این چار چشمه شش قلعه میباشد واقع در یک محل و هر یک از قلاع رعیت نشین و آب و ملک علیحده دارد شهر جاپلق عبارت از همین چار چشمه است چنانکه در جاپلق نگاشته شد. (مرآت البلدان ج 4 ص 43)
از قرای بلوک پشتۀ جاپلق است. (مرآت البلدان ج 4 ص 43)
لغت نامه دهخدا
آنکه دارای چشمی گشاده بود فراخ چشم: گاو چشمی چو شیر آشفته شب نیاسوده روز ناخفته. (نظامی)، قسمی بابونه است که آنرا بابونه زرد گویند: زبس کش گاو چشم و پیل گوش است چمن چون کلبه فروش است. (کلیله. مصحح مینوی) توضیح عموم این گلها بنظر مردم شبیه به چشم آمده است و بنامهایی مثل چشم گاو و چشم گربه و چشم بز و چشم آهو و در عربی عین الثور و عین البقرو عین التیس خوانده اند و غالبا در باب جنس و نوع آنها اشتباه و همه را بیکدیگر خلط کرده اند. در کتاب الابنیه گوید بهار را عین البقر خوانند... اسپرمست که اقحوان خوانندش... و نیز بستان افروز جنسی است ازو. در قانون ابن سینا و کتاب الفلاحه و مفردات ابن البیطار بهار را با اقحوان زرد و عرار و بابونج اصفر یکی گفته اند با گلبرگهای زرد و گلهای لوله ای سرخ و در وسط (شبیه به شب بو و همیشه بهار) با برگهای پهن تر و ضخیمتر از برگهای بابونج و این وصف با نوعی از گل داودی نیز مطابق می آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاو چشمه
تصویر گاو چشمه
دارویی است عین البقر عینالعجل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاوچه
تصویر گاوچه
چاهی فراخ و عمیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گواشمه
تصویر گواشمه
((گُ ش مَ یا مِ))
مقنعه زنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گواشمه
تصویر گواشمه
آسانی، سهولت، آسان، سهل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاوچشم
تصویر گاوچشم
((چَ یا چِ))
نوعی گل که گلبرگ هایش شبیه به چشم است، فراخ چشم
فرهنگ فارسی معین
اگر در خواب گاو چشم به وقت خود بیند، دلیل که او را فرزندی آید اگر بی وقت بیند تاویلش بد است. اگر درخواب گاوچشم را پژمرده دید، دلیل که غمگین شود. جابر مغربی
دیدن آن به خواب، دلیل بر کنیزک است. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب
از مناطق کوهستانی و ییلاقی شاه کوه و ساور استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی
چشمه ای در روستای یخکش بهشهر، چشمه ای در منطقه خطیرکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع خرم آباد شهرستان تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
نام ارتفاعی در کلارستاق چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان عشرستاق هزار جریب واقع در منطقه ی بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی