- گاوپیکر
- بشکل گاو بصورت و هیئت گاو: همه کژدم وش و خرچنگ دار گوزن شیر چهر و گاوپیکر. (ناصر خسرو) یا درفش گاو پیکر. درفشی که صورت گاو بر آن منقوش است: زده هم برش گاو پیکر درفش سپر زرد و برگستوانش بنفش. یا گرز (گرزهء) گاو پیکر. گرزی که بشکل سر گاو باشد: بماند دشمن دجال صورتش در گل چو خر زصاعقه گرز گاو پیکر او. (ظهیر فاریابی)، گرز فریدون گرز گاو پیکر
معنی گاوپیکر - جستجوی لغت در جدول جو
- گاوپیکر
- به شکل سر گاو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گاوی که بدنش دارای لکه های سفید باشد
آنچه بشکل و هیئت گرز باشد: جهانجوی پرگار بگرفت زود وزان گرز پیکر بدیشان نمود
آنکه اندامی چون گل لطیف دارد
آنچه بشکل و هیئت مار باشد، آنچه که نقش مار برآن باشد، یاماردرفش. درفشی که بر پارچه آن نقش مارمنقوش باشد، شب، آسمان
برج سوم از دوازده برج فلکی به صورت دو کودک برهنه، خانۀ عطارد، جوزا
گاوبان چوپان گاو
((~. پِ کَ))
فرهنگ فارسی معین
جوزا، سومین برج از برج های دوازده گانه که خورشید در حرکت ظاهری خود در خردادماه در این برج دیده می شود
گاوبان، آن که از گاوان مراقبت می کند
جاوشیر، گیاهی با ساقۀ بلند و پرزدار با برگ های شبیه برگ انجیر و گل های زرد خوشبو و صمغی بدبو که از ریشه و ساقۀ این گیاه گرفته می شود و برای استرس، استسقا، عسرالبول و بیماری های عصبی نافع است، کوشیر، گواشیر، لاوشیر