دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون، واقع در 19000گزی جنوب فهلیان، کنار رود خانه کنی، جلگه، گرمسیر مالاریائی، سکنۀ آن 101 تن، آب از رود خانه کنی، محصول آنجا غلات، برنج، شغل اهالی زراعت، نزدیکی آن معدن سنگ گچ هست، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون، واقع در 19000گزی جنوب فهلیان، کنار رود خانه کنی، جلگه، گرمسیر مالاریائی، سکنۀ آن 101 تن، آب از رود خانه کنی، محصول آنجا غلات، برنج، شغل اهالی زراعت، نزدیکی آن معدن سنگ گچ هست، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان دروفراهان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 18000گزی جنوب خاوری کرمانشاه و3000گزی خاور زنگیشه کوهستانی سردسیر، دارای 260 تن سکنه، آب آنجا از زه آب رود خانه محلی و قنات، محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات، مختصر میوه جات شغل اهالی آن زراعت و گله داری، راه آن مالرو است، در دو محل به فاصله یک هزار گز واقع به علیا و سفلی مشهور، سکنۀعلیا 165 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان دروفراهان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 18000گزی جنوب خاوری کرمانشاه و3000گزی خاور زنگیشه کوهستانی سردسیر، دارای 260 تن سکنه، آب آنجا از زه آب رود خانه محلی و قنات، محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات، مختصر میوه جات شغل اهالی آن زراعت و گله داری، راه آن مالرو است، در دو محل به فاصله یک هزار گز واقع به علیا و سفلی مشهور، سکنۀعلیا 165 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان قیلاب پائین بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد، واقع در 10هزارگزی خاور حسینیه و 10هزارگزی اندیمشک، کوهستانی، گرمسیر، دارای 84 تن سکنه، زبان لری و فارسی، آب آن از رود بلارود، محصول آنجا غلات، تریاک، لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان فرش بافی است: راه آن مالرو است، ساکنین از طایفۀ تلاوند هستند زمستان قشلاق میروند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان قیلاب پائین بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد، واقع در 10هزارگزی خاور حسینیه و 10هزارگزی اندیمشک، کوهستانی، گرمسیر، دارای 84 تن سکنه، زبان لری و فارسی، آب آن از رود بلارود، محصول آنجا غلات، تریاک، لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان فرش بافی است: راه آن مالرو است، ساکنین از طایفۀ تلاوند هستند زمستان قشلاق میروند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه، واقع در 29 هزارگزی خاور بخش و 7 هزارگزی شوسۀ میانه به خیاو، کوهستانی، معتدل، دارای 57 تن سکنه، آب آن از چشمه و کوه، محصول آنجا حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه، واقع در 29 هزارگزی خاور بخش و 7 هزارگزی شوسۀ میانه به خیاو، کوهستانی، معتدل، دارای 57 تن سکنه، آب آن از چشمه و کوه، محصول آنجا حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
افسانه، گاوی که پای بر پشت ماهی دارد و زمین بر پشت گرفته، حیوانی است در افسانه هاگویند کرۀ ارض بر پشت او ایستاده است: ز زخم سمش گاوماهی ستوه بجستن چوبرق و بهیکل چو کوه، فردوسی، و اگر بر زمین نگریستی تا پشت گاوماهی ملاحظه کردی، (مجالس سعدی)، - تا گاوماهی،تا آنسوی زمین: شمشیر علی بروز خندق از عمرو گذر کرد و زمین را بشکافت و به گاو ماهی رسید، (داستان)
افسانه، گاوی که پای بر پشت ماهی دارد و زمین بر پشت گرفته، حیوانی است در افسانه هاگویند کرۀ ارض بر پشت او ایستاده است: ز زخم سمش گاوماهی ستوه بجستن چوبرق و بهیکل چو کوه، فردوسی، و اگر بر زمین نگریستی تا پشت گاوماهی ملاحظه کردی، (مجالس سعدی)، - تا گاوماهی،تا آنسوی زمین: شمشیر علی بروز خندق از عمرو گذر کرد و زمین را بشکافت و به گاو ماهی رسید، (داستان)
کنایه از غالب نمودن است خود را بر خصم و سخنان تهدیدآمیز گفتن و اشتلم نمودن و ترسانیدن باشد او را، (برهان) : ای بوی نمانده سنبل پرچین را در باغ گلی نیست مرآن گلچین را امسال حساب گاوتازی دگر است گاو آمد و خورد دفتر پارین را، ظهوری (از ذیل انجمن آرا)، ور گمان گاوتازی دارد اینک حاضرم گر نمیتازی نمیدانم هم آهنگی مکن، عرفی (از آنندراج)، مخفف آن گوتازی است، رجوع به همین کلمه شود، لاف و گزاف نامردان در مقابل حریف، (غیاث)
کنایه از غالب نمودن است خود را بر خصم و سخنان تهدیدآمیز گفتن و اشتلم نمودن و ترسانیدن باشد او را، (برهان) : ای بوی نمانده سنبل پرچین را در باغ گلی نیست مرآن گلچین را امسال حساب گاوتازی دگر است گاو آمد و خورد دفتر پارین را، ظهوری (از ذیل انجمن آرا)، ور گمان گاوتازی دارد اینک حاضرم گر نمیتازی نمیدانم هم آهنگی مکن، عرفی (از آنندراج)، مخفف آن گوتازی است، رجوع به همین کلمه شود، لاف و گزاف نامردان در مقابل حریف، (غیاث)
دهی است از دهستان پاطاق بخش سرپل ذهاب شهرستان قصر شیرین، واقع در 11000گزی جنوب خاوری سرپل ذهاب کنار شوسۀقصر شیرین به کرمانشاهان، دامنه، هوای معتدل، دارای 170 تن سکنه، آب آن از سرآب رزآب، محصول آنجا غلات، لبنیات، توتون، صیفی، شغل اهالی زراعت، گله داری و تهیه زغال هیزم است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان پاطاق بخش سرپل ذهاب شهرستان قصر شیرین، واقع در 11000گزی جنوب خاوری سرپل ذهاب کنار شوسۀقصر شیرین به کرمانشاهان، دامنه، هوای معتدل، دارای 170 تن سکنه، آب آن از سرآب رزآب، محصول آنجا غلات، لبنیات، توتون، صیفی، شغل اهالی زراعت، گله داری و تهیه زغال هیزم است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
در ترجمه محاسن اصفهان در وصف رویدشت آمده است که: فی الجمله ولایتی به انواع عمارت و زراعت پیراسته و اهالی به اصناف مروت و فتوت آراسته، به اقصای آن زمینی است مبسوط بر مسافتی مضبوط که آن هجده فرسنگ است در دو فرسنگ و بر آنجا مغیضی معروف به گاوخانی، خاصیت آن ابتلاع فواضل آبهای زندرود اصفهان و اراقت آن بر هشتادفرسنگی زمینها و صحراهای کرمان بحیثیتی که معظم بلاد و معتبر امهات مواضع آن در تکثیر ارتفاعات و توفر زراعات و غرس سایر اشجار میوه دارو غیرمیوه دار از گل و سرو و بید و چنار و نباتات و ریاحین بهار کلی اعتماد و اصلی اعتبار مد و جزر آن را استظهار دارد و هرگه که خبر غزارت آب گاوخانی و ایام مدّ آن به حد کرمان صورت انتشار یابد تمامت اهالی آن حدود چون ایام عید نوروز و مراسم تفرج و تماشا رخت طرب به دوش نشاط ببساط شادکامی کشند و مژدگانی آن حال در امیدواری آن سال از فراخ نعمتی و خوش عیشی و شادکامی بیکدیگر دهند و آن سال به خوشدلی و رفاهیت و آسایش گذارنند، (ترجمه محاسن اصفهان صص 35 - 36)
در ترجمه محاسن اصفهان در وصف رویدشت آمده است که: فی الجمله ولایتی به انواع عمارت و زراعت پیراسته و اهالی به اصناف مروت و فتوت آراسته، به اقصای آن زمینی است مبسوط بر مسافتی مضبوط که آن هجده فرسنگ است در دو فرسنگ و بر آنجا مغیضی معروف به گاوخانی، خاصیت آن ابتلاع فواضل آبهای زندرود اصفهان و اراقت آن بر هشتادفرسنگی زمینها و صحراهای کرمان بحیثیتی که معظم بلاد و معتبر امهات مواضع آن در تکثیر ارتفاعات و توفر زراعات و غرس سایر اشجار میوه دارو غیرمیوه دار از گل و سرو و بید و چنار و نباتات و ریاحین بهار کلی اعتماد و اصلی اعتبار مد و جزر آن را استظهار دارد و هرگه که خبر غزارت آب گاوخانی و ایام مدّ آن به حد کرمان صورت انتشار یابد تمامت اهالی آن حدود چون ایام عید نوروز و مراسم تفرج و تماشا رخت طرب به دوش نشاط ببساط شادکامی کشند و مژدگانی آن حال در امیدواری آن سال از فراخ نعمتی و خوش عیشی و شادکامی بیکدیگر دهند و آن سال به خوشدلی و رفاهیت و آسایش گذارنند، (ترجمه محاسن اصفهان صص 35 - 36)