جدول جو
جدول جو

معنی گاودوش - جستجوی لغت در جدول جو

گاودوش
ظرفی که در آن شیر گاو را می دوشند، گاویش، کاویش، کویش، کویشه، دوشه
تصویری از گاودوش
تصویر گاودوش
فرهنگ فارسی عمید
گاودوش
ظرفی است که یک سر آن گشاده و ته آن تنگ باشد و در آن شیر گاو و گاومیش دوشند علبه محلب، تغار دیواره بلندی که لوله یا ناوی مانند جرغتو داشته باشد، آنکه گاو را دوشد
فرهنگ لغت هوشیار
گاودوش
ظرفی سرگشاده که شیر گاومیش و گاو را در آن دوشند
تصویری از گاودوش
تصویر گاودوش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کسی که شب عروسی دوش بدوش داماد راه میرود و او را شاه بالا هم میگویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهدوش
تصویر شاهدوش
خوبرو، زیبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهدوش
تصویر شاهدوش
شاهد مانند، خوب رو، زیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاومیش
تصویر گاومیش
حیوانی از خانواده گاو با جثۀ بزرگ تر، پوست ضخیم و شاخ های بلند که شیر آن غلیظ و پر چرب است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاوروی
تصویر گاوروی
آنچه مانند سر گاو باشد، گاوچهر، گاورنگ، برای مثال ببندت و آرد از ایوان به کوی / زند برسرت گرزۀ گاوروی (فردوسی - ۱/۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاودار
تصویر گاودار
کسی که گاو نگهداری کند و گاو پرورش بدهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاوزور
تصویر گاوزور
آنکه زور و نیرویی مانند زور و نیروی گاو داشته باشد، زور و قوّت گاو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاو گوش
تصویر گاو گوش
آنکه پره و لاله گوشش بسوی روی خمیده بود آویخته گوش سست گوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاو دوشه
تصویر گاو دوشه
گاو دوش: خصم خر تو چو گاو دوشه از فاقه دو دست برسر آمد. (روحی)
فرهنگ لغت هوشیار
گونه ای گاو که خاص مناطق معتدل و گرم آسیا و افریقا و اروپاست و دارای چند نژاد است که مهمترین نژاد های آن گاو میش هندی است و غالبا جهت استفاده آنرا اهلی میکنند. گاومیشان وحشی اکثر کوچکند و بیش از یک متر ارتفاع ندارند ولی گاومیشان وحشی هندی نسبه عظیم الجثه اند و ارتفاع آنها گاه تا 2 متر وزنشان تا 1500 کیلو گرم میرسد و دارای شاخهای بلندی هستند که گاهی طول آنها بر 2 متر بالغ میگردد. گاومیشان وحشی از حیوانات درنده مانند پلنگ و ببر و شیر هم باکی ندارند و غالبا با آنها مبارزه میکنند. گاومیشان را امروزه اسیر و اهلی میسازند. گاومیشان اهلی در گیلان و مازندران و آذربایجان و خوزستان و شهریار فراوانند و اکثر رگشان تیره و غالبا پیشانی شان سفید و منگوله دم آنها نیز سفید رنگ است. پوست گاومیش بسیار ضخیم و چرم آن مرغوب است. گاومیش اهلی غالبا عظیم الجثه و سنگین حرکت است و سر خود را موقع حرکت هم سطح بدن نگه میدارد. گوش گاومیش بزرگ است و در درون آن مو های بلندی مشاهده میشود. پستان گاومیش کوچک است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاوگون
تصویر گاوگون
تاریک و روشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاوکون
تصویر گاوکون
احمق ابله
فرهنگ لغت هوشیار
پستانداریست از راسته سم داران از دسته زوج سمان از گروه نشخوار کنندگان و از تیره پرشاخان که درازیش 2 تا 5، 2 متر و بلندیش تا 5، 1 متر هم میرسد. معمولا جنس نر حیوان دارای شاخ است. این شاخ هر سال می افتد و سال بعد با یک شاخه اضافی میروید. گوزنها در تمام نقاط اروپا و آسیا و آمریکا و شمال افریقا وجود دارند و بانواع مختلف تقسیم میشوند گاو گوزن ج. گوزنان گوزنها. یاترکیبات اسمی: شاخ گوزن. سروی گوزن، کمان قوس: چون ز شاخ گوزن حمله برد زهره شیر آسمان بدرد. (هنرنامه یمنی. عثمان مختاری)، از نقشهای عمده قالی ایران است که بصورت استیلیزه کامل میباشد. یا گوزن ختایی (خطایی)، گوزن ختن، یا گوزن ختن (ختنی)، گونه ای گوزن که در چین میزید و فاقد شاخ است ولی جنس نر این حیوان دارای دو دندان نیش فوقانی طویل است و بعلاوه در محل فوق شرمگاهی خود در زیر شکم دارای غده ایست که ماده بسیار معطر و خوشبویی بنام مشک ترشح میکند گوزن ختایی. یا گوزن شمالی. یا گوزن قطبی. گونه ای گوزن که منحصرا متعلق بنواحی قطب شمال زمین است. درازی این گوزن در حدود 2 متر و ارتفاعش تا 2، 1 متر میرسد. ساقهایش تا حدی کوتاه است و حیوان در حرکت سنگین بنظر میاید. سمهایش پهن و ضخیم میباشد. اسکیمو ها که در حوالی قطب میزیند از این حیوان جهت بار کشی و حمل سورتمه های خود استفاده میکنند. از مختصات دیگر گوزن قطبی آنست که شاخ در هر دو جنس (نر و ماده) وجود دارد. در ابتدای دوران چهارم زمین شناسی گوزن قطبی در نواحی اروپا و آسیا فراوان بوده و حتی در سراسر جنوب و مرکز اروپا و مرکز آسیا بفراوانی وجود داشته است. از این رو ته نشستهای ابتدای دوران چهارم بنام دوره گوزن موسوم است گوزن شمالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاودان
تصویر گاودان
زاغه زاغد آغل گاو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاودار
تصویر گاودار
کسی که گاو را نگهدارد و تربیت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناونوش
تصویر ناونوش
نغمه نی شنیدن وشراب نوشیدن، عیش و عشرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساقدوش
تصویر ساقدوش
((قْ))
کسی که شب عروسی دوش به دوش داماد حرکت می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهدوش
تصویر شاهدوش
((هِ وَ))
خوب روی، خوش سیما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاومیش
تصویر گاومیش
گاو درشت هیکل با شاخ های دراز، نفهم و بی شعور، درشت و کت و کلفت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاوگون
تصویر گاوگون
تاریک و روشن، سیاه و سفید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاودان
تصویر گاودان
جای نگهداری گاو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاووش
تصویر چاووش
(پسرانه)
آنکه پیشاپیش زائران حرکت می کند و اشعار مذهبی می خواند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کاووش
تصویر کاووش
(پسرانه)
جستجو، بررسی، تحقیق
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چاووش
تصویر چاووش
نقیب و پیشرو لشکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولوش
تصویر اولوش
ترکی بهره بخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاودم
تصویر گاودم
بوق دراز شبیه دم گاو، نفیر، بوق، برای مثال بزد نای زرین و رویینه خم/ برآمد ز در نالۀ گاو دم (فردوسی - ۵/۲۶۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چاووش
تصویر چاووش
کسی که پیشاپیش دسته ای حرکت می کند و اشعار مذهبی می خواند، کسی که پیشاپیش قافله یا لشکر حرکت می کرد و آمدن آنان را با صدای بلند اعلام می کرد، برای مثال بانگ چاووشان چو در ره بشنود / تا نبیند رو به دیواری کند (مولوی - ۳۶۷)، مامور تشریفات دربار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاووش
تصویر زاووش
سیّارۀ مشتری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، زوش، ژوپیتر، قاضی فلک، هرمز، برجیس، زواش، قاضی چرخ، سعد السّعود، اورمزد، سعد اکبر، زاوش
فرهنگ فارسی عمید
گونه ای گاو که خاص مناطق معتدل و گرم آسیا و افریقا و اروپاست و دارای چند نژاد است که مهمترین نژاد های آن گاو میش هندی است و غالبا جهت استفاده آنرا اهلی میکنند. گاومیشان وحشی اکثر کوچکند و بیش از یک متر ارتفاع ندارند ولی گاومیشان وحشی هندی نسبه عظیم الجثه اند و ارتفاع آنها گاه تا 2 متر وزنشان تا 1500 کیلو گرم میرسد و دارای شاخهای بلندی هستند که گاهی طول آنها بر 2 متر بالغ میگردد. گاومیشان وحشی از حیوانات درنده مانند پلنگ و ببر و شیر هم باکی ندارند و غالبا با آنها مبارزه میکنند. گاومیشان را امروزه اسیر و اهلی میسازند. گاومیشان اهلی در گیلان و مازندران و آذربایجان و خوزستان و شهریار فراوانند و اکثر رگشان تیره و غالبا پیشانی شان سفید و منگوله دم آنها نیز سفید رنگ است. پوست گاومیش بسیار ضخیم و چرم آن مرغوب است. گاومیش اهلی غالبا عظیم الجثه و سنگین حرکت است و سر خود را موقع حرکت هم سطح بدن نگه میدارد. گوش گاومیش بزرگ است و در درون آن مو های بلندی مشاهده میشود. پستان گاومیش کوچک است
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گاو را ذبح کند، گیاهی است از تیره خرزهره که جزو تیره های نزدیک به زیتونیان میباشد. ارتفاعش در حدود یک متر و گلهایش ارغوانی روشن است. ساقه های جوان این گیاه دارای الیافی است که ترکمنان از آن نخ و پارچه بافند و لباس تهیه کنند. این گیاه در اکثر نقاط دنیا از جمله ایران و افغانستان و تبت و چین میروید. الیاف آن براق و محکم است و پارچه های تهیه شده از آنها شبیه پارچه های ابریشمی است دم روباه دمب روباه قاتل البقر
فرهنگ لغت هوشیار
گشادگی و سوراخی که گاوی تواند از آن گذشتن تنبوشه. آنچه بصورت و هیئت گاو باشد، یا گرز (گرزهء) گاوروی. گرز فریدون که سرش بشکل گاو بود: زند بر سرت گرزه گاو روی ببند اندر آرد زایوان بکوی. (هرمزد نامه)
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه بشکل دم گاو باشد: سیه چشم و بور ابرش و گاودم سیه خایه و تند و پولاد سم. (فردوسی در وصف رخش رستم)، نای رویین که بهیئت دم گاو بود و در جنگ آنرا بصدا در میاوردند کرنای کوچک نفیر: بدرید کوه از دم گاو دم زمین آمد از سم اسبان بخم، دم گاو ختایی (کژ گاو) پرچم. یا جقه گاو دم. جقه ای که از دم گاو ختایی میساختند: یکی از رومیان نیزه با او (به قنبراوغلی) میرساند جقه گاو دم که دو سر داشته با دستارش افتاده بود
فرهنگ لغت هوشیار