جدول جو
جدول جو

معنی گاودم - جستجوی لغت در جدول جو

گاودم
بوق دراز شبیه دم گاو، نفیر، بوق، برای مثال بزد نای زرین و رویینه خم/ برآمد ز در نالۀ گاو دم (فردوسی - ۵/۲۶۸)
تصویری از گاودم
تصویر گاودم
فرهنگ فارسی عمید
گاودم
آنچه بشکل دم گاو باشد: سیه چشم و بور ابرش و گاودم سیه خایه و تند و پولاد سم. (فردوسی در وصف رخش رستم)، نای رویین که بهیئت دم گاو بود و در جنگ آنرا بصدا در میاوردند کرنای کوچک نفیر: بدرید کوه از دم گاو دم زمین آمد از سم اسبان بخم، دم گاو ختایی (کژ گاو) پرچم. یا جقه گاو دم. جقه ای که از دم گاو ختایی میساختند: یکی از رومیان نیزه با او (به قنبراوغلی) میرساند جقه گاو دم که دو سر داشته با دستارش افتاده بود
فرهنگ لغت هوشیار
گاودم
((دُ))
نفیر، بوق
تصویری از گاودم
تصویر گاودم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گاودل
تصویر گاودل
ترسو، برای مثال بی شیر دلی به سر نیاید/ وز گاو دلان هنر نیاید (نظامی۳ - ۳۸۱)، بی خرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاودل
تصویر گاودل
نادان، کودن، احمق
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه بشکل دم گاو باشد: سیه چشم و بور ابرش و گاودم سیه خایه و تند و پولاد سم. (فردوسی در وصف رخش رستم)، نای رویین که بهیئت دم گاو بود و در جنگ آنرا بصدا در میاوردند کرنای کوچک نفیر: بدرید کوه از دم گاو دم زمین آمد از سم اسبان بخم، دم گاو ختایی (کژ گاو) پرچم. یا جقه گاو دم. جقه ای که از دم گاو ختایی میساختند: یکی از رومیان نیزه با او (به قنبراوغلی) میرساند جقه گاو دم که دو سر داشته با دستارش افتاده بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاودل
تصویر گاودل
((دِ))
نادان، احمق، ترسنده، جبان
فرهنگ فارسی معین