- گاوخانی
- حوض بزرگ، برکۀ بزرگ
معنی گاوخانی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آغل گاو زاغه
شغل گاوبان نگاهبانی گاو محافظت گاو
آغل گاو، زاغه
جوال بزرگ
دستگاه و محلی که تهیه چاو را بعهده داشت
چند فرمانی
پاینده، پایدار، همیشگی
مربوط به کاوه، شخصیت اساطیری شاهنامه
تاب خانه، خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوانه
شغل و عمل گاودار، جایی که در آن گاو نگهداری می کنند
فرانسوی فرنگ پرستی
گاوبانی چوپانی گاو: جنود ظفر نمود الله وردی خان و غلامان را از قضای ربانی صبحی بر سمت آن قلعه عبور افتاده و از شخصی که گاویاری مینموده خبر گرفتند
گیاهی است از تیره پروانه واران و از دسته پیچها که در حدود 12 گونه از آن شناخته شده است و بیشتر در هوای معتدل میروید. گلهای این گیاه کوچک و غلاف میوه اش نیز کوچک و اغلب شامل دو دانه است. گاو دانه از گیاهان خوب علوفه یی است و دانه اش جهت تغذیه نیز مورد استفاده قرار میگیرد مشنگ گاوی مشتر میشو کشنی کوشنه کرسنه کسنگ حب البقر اورنس کسنا فارسطاریون
شغل و عمل گاو چران گاو چراندن
عمل گاوباز با گاو بمبارزه پرداختن
شغل ودرجه ناوبان
نوعی کیسه بزرگ
جنگ با گاو نر که در برخی از کشورها از ورزش های رایج است، نوعی مسابقه در برخی از روستاهای ایران به صورت جنگ میان گاوهای نر
برادرانه منسوب به اخوان برادرانه دوستانه
آنکه گاو را در صحرابرای چرا برد چوپان گاو، آنکه گاو آهن را براند خیش ران
زاغه زاغد آغل گاو
نگاهبان گاو پرورنده گاو محافظ گاو گاویار: پس بگاوبان گفت که این فرزند (فریدون) را بتو خواهم سپرد
منسوب به گوران
جای نگهداری گاو گاودانی
شغل و عمل گوبان گاوبانی
نگهبان گاو
جای نگهداری گاو
جمع آنیه تک انا، سبوها آوندها، جمع آنیه، جمع الجمع انا آوندها آبخورها آبدانها
جمع آنیه، ججمع اناء، آوندها، آبخورها
انا، ظرف، آوند