جدول جو
جدول جو

معنی گاهی - جستجوی لغت در جدول جو

گاهی
بعضا
تصویری از گاهی
تصویر گاهی
فرهنگ واژه فارسی سره
گاهی
وقتی، زمانی، هنگامی
لایق تخت پادشاهی، شاه
تصویری از گاهی
تصویر گاهی
فرهنگ فارسی عمید
گاهی
زمانی، وقتی، پس از مدتی طویل
تصویری از گاهی
تصویر گاهی
فرهنگ لغت هوشیار
گاهی
زمانی، هنگامی، باری، نوبتی، دفعه ای
تصویری از گاهی
تصویر گاهی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آگاهی
تصویر آگاهی
شناخت، خبر، اطلاع اداره شهربانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آگاهی
تصویر آگاهی
خبر داشتن، اطلاع، هوشیاری، آگاه بودن، برای مثال عبادت به تقلید، گمراهی است / خنک رهرویی را که آ گاهی است (سعدی۱ - ۱۷۸)
سازمان نیروی انتظامی برای کشف دزدی، جنایت و دستگیر کردن بزه کاران، تامینات، خبر
آگاهی خواستن: خبر خواستن، خبر پرسیدن
آگاهی دادن: خبر دادن، آگاه ساختن، آگاهانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آگاهی
تصویر آگاهی
خبر، اطلاع، دانش، معرفت، شعبه ای از نیروهای انتظامی که به کشف دزدی ها و جنایات می پردازد. در گذشته تأمینات می گفتند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آگاهی
تصویر آگاهی
Awareness, Cognizance, Consciousness, Sentience
دیکشنری فارسی به انگلیسی
осведомлённость , осознание , сознание , чувствительность
دیکشنری فارسی به روسی
Bewusstsein, Kenntnis, Empfindungsvermögen
دیکشنری فارسی به آلمانی
усвідомленість , усвідомлення , свідомість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
意识 , 认识 , 知觉
دیکشنری فارسی به چینی
consciência, sensiência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
consapevolezza, coscienza, sensibilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
conciencia, conocimiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
conscience, connaissance, sentience
دیکشنری فارسی به فرانسوی
การตระหนักรู้ , การตระหนัก , สติ , การรับรู้
دیکشنری فارسی به تایلندی
مدرّبٌ , تعليميٌّ , معلوميٌّ , ذٰلك
دیکشنری فارسی به عربی
जागरूकता , चेतना
دیکشنری فارسی به هندی
מודעות , הכרה , תְּחוּשָׁה , תּוֹדָעָה
دیکشنری فارسی به عبری
意識 , 認識 , 感覚力
دیکشنری فارسی به ژاپنی
인식 , 의식 , 지각
دیکشنری فارسی به کره ای
farkındalık, bilinç, duyarlılık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ufahamu, hali ya ufahamu, fahamu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
সচেতনতা , চেতনা
دیکشنری فارسی به بنگالی
آگاہی , شعور
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ماهی
تصویر ماهی
(دخترانه)
جانوری مهره دار، آبزی معروف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از راهی
تصویر راهی
عازم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گواهی
تصویر گواهی
استشهاد، شهادت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باهی
تصویر باهی
خانه تهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راهی
تصویر راهی
طریق، مسافر، کاروانی، سفری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاهی
تصویر زاهی
درخشان و پرفروغ
فرهنگ لغت هوشیار