- گاهنامه
- نشریه ادواری، مجله
معنی گاهنامه - جستجوی لغت در جدول جو
- گاهنامه
- تقویم، دفتری که در آن حساب روزها و ماهها و سالها را چاپ میکنند
- گاهنامه
- کاغذ یا دفتری که در آن حساب روزها و ماه ها و سال ها را چاپ می کنند، تقویم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نقشه ای که مسافر و سیاح از حرکت خود بر میدارد، نقشه ای از خشکیها و دریاها که مسافران را بکار آید، سفر نامه
کتاب تاریخ و سرگذشت پادشاهان ایرانی
نشریه ای که ماهی یک بار منتشر می شود
کتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد
مجله یا نشریه که هر ماه یکبار منتشر میشود
تقویم (سال) دفتر سنه
آلبوم عکس
پاسپورت
اسباب تجمل، تفاخر، منت، عفونامه
اعلامیه
تقویم
پاژنامه پازنامه پاچنامه
پاژنامه
کاغذی که در آن وزن و نوع کالاهائی که از شهر بشهر دیگر حمل میشود مینویسند که گیرنده بموجب آن تحویل بگیرد
پارسی تازی گشته راهنامه نامه راهنمای کشتیرانان
نامه ای که در آن وقایع سال نویسند، تقویم
ورقه ای که حکم دادگاه را بر آن نویسند حکم آماده ابلاغ ورقه حکمیه
کاغذ حاوی مشخصات بار، وسیلۀ حمل، گیرنده و فرستنده که در آن وزن و نوع کالاهایی را که از شهری به شهر دیگر حمل می شود می نویسند تا گیرنده به موجب آن از گاراژ یا پست خانه تحویل بگیرد، پروانۀ باریافتن به بارگاه پادشاه، لاف، گزاف، ادعا، مباهات، تفاخر، برای مثال بتی که در سر او هست بارنامۀ حسن / ز شور عشق شده ست این دلم مسخر او ی نه بر مجاز است این شور عشق در دل من / نه بر محال است این بارنامه بر سر او (امیرمعزی - ۵۹۲) ، اسباب تجمل و بزرگی
سفرنامه، نقشۀ راه، دفترچۀ راهنمایی
طلسم و دعایی که برای دور نشدن محبوب می نویسند
کاغذی که حکم دادگاه بر آن نوشته شده باشد، ورقۀ حکمیه
مدرکی رسمی که دارندۀ آن حق سفر به کشورهای خارجی را دارد
نامۀ سرگشاده، حکم، فرمان، منشور پادشاهان، عنوان کتاب یا نامه، دیباچۀ کتاب
بخت نامه کتاب یا رساله ای که در آن آداب فال گرفتن و ادعیه و دستورهای مربوط نوشته شده
ورقه یا دفترچه ای که مبین ارزش و خاتمه کار تحصیلی است، جنگ نامه و تاریخ، سالنامه
گهواره، گاهواره طفل
اجازه نامه عبور از مرز
دعایی است که بر اطراف کاغذ پاره ای نویسند و نام غلام یا کنیزی را که گریخته باشد در میان آن مرقوم دارند و در زیر سنگ نهند یا در خاک دفن کنند و یا برستون خانه آویزند و بعضی در میان سوره یوسف (قرآن) نهند درین صورت پندارند که آن گریخته بجایی نتواند رفت و پیدا شود: گیج کرد این گردنامه روح را تا بیابد فاتح و مفتوح را. (مثنوی)، سوال و تقاضایی است از طرف شاهی یا بزرگی در نامه ای از عده ای از ثروتمندان محلی برای اعانت بفقیری. در ذیل آن نامه نامهای اغنیا را چون دایره ای می نوشتند و این بدان جهت بود که آنان از تاخر اسم خویش خشم نیارند. سپس آن نامه را نزد هر یک از ایشان می بردند و او در زیر نام خود مبلغی تعهد میکرد: گردنامه است که شه اهل هنر را کرده است شکل تدویر که بر دایره دینار است. (رضی نیشابوری)
کتاب تعبیر خواب