معنی گاهنامه - فرهنگ فارسی عمید
معنی گاهنامه
- گاهنامه
- کاغذ یا دفتری که در آن حساب روزها و ماه ها و سال ها را چاپ می کنند، تقویم
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گاهنامه
گاهنامه
- گاهنامه
- تقویم، دفتری که در آن حساب روزها و ماهها و سالها را چاپ میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
راهنامه
- راهنامه
- نقشه ای که مسافر و سیاح از حرکت خود بر میدارد، نقشه ای از خشکیها و دریاها که مسافران را بکار آید، سفر نامه
فرهنگ لغت هوشیار
شاهنامه
- شاهنامه
- کتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد
فرهنگ فارسی عمید