جدول جو
جدول جو

معنی گاندی - جستجوی لغت در جدول جو

گاندی
(گاندی)
پیشوای هندوان و موجد استقلال هندوستان.موهندس کرم چند گاندی روزدوم اکتوبر 1869 میلادی در شهر پور بندر که یکی از توابع کاتیاوار واقع در ایالت غربی هند است پا به عرصۀ وجود گذاشت. او از یک خانوادۀ متوسط متعلق بگروه بازرگانان بود. پدر بزرگ اورئیس وزیران حکومت محلی بود و پدرش نیز بهمان شغل اشتغال داشت. مادر او بانوئی متدین بود. همین سجیه دراخلاق فرزند او که بعدها بصورت ’پدر ملت هند’ درآمد اثر فراوان نهاد. موهندس تحصیلات ابتدائی را در همان شهر شروع کرد. ولی شاگرد باهوش و زرنگی نبود. بعد همراه با خانوادۀ خود به شهر راجکوت - یکی دیگر از نواحی ایالت فوق الذکر رفت و به ادامۀ تحصیل پرداخت.
از دوران تحصیل او اثری از عظمت آیندۀ وی مشاهده نمیشد جز اتفاقی کوچک که روزی یک بازرس انگلیسی به دبستانی که او تحصیل میکرد رفت تا کودکان را امتحان کند گاندی نمیتوانست یک کلمه را صحیح بنویسد معلم با اشاره به او فهمانید تا از نوآموز کنار خود رونویسی کند، و چون گاندی از این کار سرباز زد بعدها مورد طعن و بی احترامی آموزگار قرارگرفت. او از همان اوان مایل بود دیگران را تربیت کند و براهی که صحیح می پنداشت هدایت نماید. و چون میدید یکی از دوستان برادرش پسری مهمل و نامرتب است و به بعضی عادات ناپسند از جمله خوردن گوشت که در نزد هندوان مکروه است اعتیاد دارد تصمیم گرفت به هدایت وی پردازد. غافل از اینکه خود رفته رفته تحت نفوذ اخلاقی او قرار گرفت و به خاطر دوستی با او حتی بسرقت طلای دستبند برادر خود مبادرت ورزید. اثر دیگری که از علاقۀ گاندی حتی در دوران طفولیت به هدایت مردم مشاهده میکنیم ارتکاب وی بخوردن گوشت است. همان دوست به وی گفت: علت تفوق قوم انگلیس بر هندیان این است که چون گوشت میخورند قوی هستند ما که بدین کار نمیپردازیم ضعیف و ناچار از انقیاد هستیم. گاندی جوان به عشق کسب نیرو بمنظور پیشرفت ملت یکبار غذای گوشتدار خورد ولی چنان ناراحت شد که بقول خود او ’آن شب در خواب دیدم که گوسفند بینوا در معده ام بع بع میکند’.
هنوز سیزده سال از سنین عمرش نمیگذشت و در دبیرستان بودکه بخواست پدر با دختری بنام کاستوربای بسن و سال خود ازدواج کرد و چنانکه در سرگذشت خویش مینویسد در آن سن و سال از عروس جز میهمانی های مرتب و یافتن یک همبازی دختر چیزی نمی فهمید. در زمانی که در یکی از کالج های محلی دورۀ دوم دبیرستان را طی میکرد پدرش به سال 1885 میلادی بدرود حیات گفت. وضع خانوادگی آنها از نظر درآمد خوب نبود و بزرگان قوم به وی توصیه کردند شغل پدر در پیش گیرد ولی او آرزو داشت وکیل دادگستری شود و پیشنهاد کرد به لندن رود. اگر چه مادر متعصب او نخست با این پیشنهاد مخالفت ورزید اما بالاخره راضی شد مشروط بر آنکه فرزندش قول دهد هرگز به زن، شراب و گوشت دست نزند. گاندی در چهارم سپتامبر 1888 میلادی به طرف انگلستان حرکت کرد. ماههای اول اقامت در آن شهر تغییراتی عظیم در اخلاق وروحیۀ وی بوجود آورد بطوری که به آموختن ویولن و رقص و آئین سخنوری پرداخت.
ولی بر اثر تماس با طرفداران گیاهخواری و بخصوص آشنائی با دوبرادر متصوف روشی ساده در پیش گرفت و سعی داشت هر چه بیشتر زندگی را ساده و ارزان بگذراند. گاندی بهنگام اقامت در لندن آثار بزرگ دینی خود را بزبان انگلیسی خواند و آنگاه به مطالعۀ سایر ادیان بخصوص اسلام ومسیحیت پرداخت. کتاب نور آسیا تألیف ادوین آرنولد بویژه فصل مربوط به پیغمبر اسلام اثری عمیق در وی گذارد و همین که قرائت انجیل را به پایان رسانید تحولات بزرگ اخلاقی وی شروع شد و در تاریخ دهم ژوئن 1891 میلادی به وطن خویش بازگشت.
در بمبئی مطلع شد که مادرش بدرود حیات گفته و بقول خود اومرگ مادر اندوهی بمراتب بیش از درگذشت پدر برای وی ایجاد کرد. پس از رسیدگی به امور خانوادگی به بمبئی رفت تا به وکالت پردازد. در عرض چند ماه فقط یک موکل به وی رجوع کرد و روزی هم که میخواست از او در محکمه دفاع کند چنان ناراحت شده سرش گیج رفت که روی نیمکت افتاد و سبب تمسخر حضار گردید. ناچار به شهر خود بازگشت. در اینجا نیز از وی استقبالی بعمل نیامد لذا به پیشنهاد یک کمپانی هندی به افریقای جنوبی رفت تا پروندۀ آن را مورد مطالعه قرار دهد و در محکمه از آن دفاع کند. این مسافرت که در آوریل 1893 میلادی صورت گرفت در واقع مقدمۀ مبارزات سیاسی و اجتماعی وی بشمارمیرود: در آن زمان روش دولت افریقای جنوبی نسبت به غیر اروپائیان بخصوص هندیها بسیار ناپسند بود و مقاومت های سرسخت ولی مسالمت آمیز گاندی در برابر قوانین ظالمانۀ آن دولت سبب شهرت وی گردید به طوری که هندیها او را نمایندۀ خود دانستند و به دستورهای وی رفتار میکردند. گاندی در طول اقامت در افریقای جنوبی چندبار از طرف مأمورین دولتی و غیردولتی مورد ضرب قرار گرفت و به زندان افتاد، ولی هرگز از خود عکس العمل نشان نداد در ایامی هم که آزاد بود روزی در دادگاه دریافت که موکلش به او دروغ گفته و با اینکه حق الوکالۀ هنگفت به وی وعده داده شده بود در دادگاه اعلام کرد که چون موکل وی او را فریب داده از دفاع او خودداری کرد. کرمچند پس از سه سال اقامت در افریقای جنوبی و مسافرت بنقاط مختلف آن به هند بازگشت و تصمیم گرفت ملت هند را از بی عدالتی هائی که نسبت به هموطنان او در افریقای جنوبی روا میداشتند مستحضر سازد چند جزوه انتشار داد که یکی از آنها سبب شد بهنگام بازگشت مجدد به افریقای جنوبی مورد شتم و لعن اروپائیان قرار گیرد بطوری که اگر زوجه رئیس کلانتری محل بداد وی نرسیده بود اروپائیان با پاره آجر و سنگ و حتی گوجه فرنگی بقتلش رسانده بودند و این عمل وقیح چنان ایجاد هیاهو کرد که چمبرلین نخست وزیر انگلیس به استاندار انگلیسی افریقای جنوبی دستور رسیدگی داد وقتی که استاندار به گاندی گفت متهمین حاضرند و هر حکمی که درباره آنها صادر کنید بمنظور امتناع مقامات عالیه لندن قابل اجرا است گاندی فقط گفت ’آنها را آزاد کنید’. گاندی که در دومین مسافرت به افریقای جنوبی خانوادۀ خود را بهمراه برده بود در موقع شروع جنگ های بوئر به سال 1899 میلادی به علت اعتماد به حکومت انگلیسی و احترامی که برای آن قائل بود از جماعت هندیهای آن سامان یک واحد بهداری بوجود آوردو به قشون انگلیسی خدمت کرد و بدنبال آن به سال 1901. به میهن خویش بازگشت. ورود او به هند مصادف بود با تشکیل جلسات سالانۀ حزب کنگرۀ ملی. گاندی با استفاده از موقعیت چند قطعنامه راجع بوضع هندیان مقیم افریقای جنوبی به حزب پیشنهاد کرد که همه بتصویب رسید.و بدنبال آن پدر آیندۀ ملت هند تصمیم گرفت سراسر کشور را بوسیلۀ قطار راه آهن درجۀ سه مسافرت کند، تاهم با روحیۀ مردم و وضع زندگی ایشان در صفحات مختلف کشور آشنا گردد و هم طی مسافرت های طولانی خود از نزدیک ببیند طبقۀ سوم چگونه زندگی میکنند و به چه چیزاحتیاج دارند و چه عواملی برای پیشرفت ایشان مورد لزوم است. ولی مثل اینکه سرنوشت هنوز تماس گاندی را با مردم هند زود میدانست. زیرا چند صباحی از مسافرت های وی نمیگذشت که هندیهای مقیم ناتال بوسیلۀ تلگرام او را احضار کردند تا هنگام مسافرت چمبرلین به افریقای جنوبی همراه با هیأت نمایندگی هندیها با وی ملاقات کند و خواسته های ایشان را که لغو مالیات های سنگین و جلوگیری از سیاست امتیازات فعلی و تبعیضات نژادی بود به اطلاع نمایندۀ دولت انگلستان برساند. ولی مقامات اروپائی آن سامان مانع از ملاقات گاندی با چمبرلین شدند و او بناچار برای آغاز فعالیت مجدد خود علیه زورگوئی ها راه دیگری انتخاب کرد و برای وکالت در دادگاه عالی ژوهانسبورک نام نویسی کرد. در همین ایام بود که زولوها علیه حکومت انگلیسی در افریقای جنوبی قیام کردند و گاندی به پیروی از عقیدۀ خود مبنی بر مفیدبودن حکومت انگلیس برای بشریت یک واحد بهداری جدید تشکیل داد تا بزخمی ها و بیماران کمک کنند.
به جرأت میتوان ایام خدمت گاندی را دراین واحد پایۀ اصلی زندگی عالی اخلاقی آینده او دانست. درست است که تجربیات وی در امور مختلف از سالها قبل آغاز گردید و حتی در نیمۀ دوم توقف خود در لندن به هنگام تحصیل از تشریفات زندگی کناره گرفت و عزم جزم کرد تا حد امکان بسادگی زندگی کند ولی راه پیمائی های طولانی که در ایام نبرد قشون انگلیس علیه زولوها انجام میشد فرصت بسیار مناسبی بود تا گاندی به تعمق و تجسس نفس بپردازد. تصمیمات وی در این ایام راه زندگی او را بطور کلی تغییر داد و او را در مسیر جدیدی انداخت نخستین تصمیم وی به اصطلاح هندی ’تجرد در عین تأهل’ است. بدین معنی که شوهر در حالی که نهایت احترام و عزت را برای زوجه وحقوق او قائل است از توسل به اعمال شهوانی پرهیز میکند و اجازه نمیدهد دیو شهوت حتی برای یکبار او را فریب دهد. تصمیم دوم وی ’عدم تملک’ است که گفت لزومی ندارد بگرد آوردن مال پردازم. حداقل وسیله برای سهل ترین راه زندگی کافی است. این تصمیم با هدیۀ کلیۀ دارائی خود - حتی جواهرآلات زوجه اش - به کنگرۀ هندی های مقیم افریقای جنوبی آغاز گردید و به این حقیقت پایان یافت که در روز شهادت وی هنگامی که مأمورین دولت برای ثبت و ضبط موقت اموال وی اقدام کردند معلوم شدتنها ثروت این مرد عبارت بود از: یک ساعت، دو جفت کفش چوبی، یک عینک، یک قلم، کاردی مخصوص برای باز کردن پاکات، یک نمکدان، دو کاسۀ چوبی و یک قاشق چوبی به اضافه پارچۀ سفیدی که شبیه به لنگ برخود می بست و گاه گوشه ای از آن را روی شانه می انداخت. البته باید افکار عمیق او را در راه پیمائی های نبرد زولو با مطالعات وی همراه دانست. چه، بتصدیق خود او آثار تولستوی، جان رسکین، آدولف ژوست و مافوق اینها تعلیمات گیتاکتاب مقدس هنود و انجیل و قرآن مجید بخصوص فرمایشات حضرت پیغمبر (ص) در نوعپروری و خلوص و اخوت و سادگی اثرات فراوانی در فکر وی از خود باقی گذاشت.
گاندی معتقد بود هرکس پندی میدهد و اصلی را موعظه میکند باید در درجۀ اول خود واجد آن شرائط و مزایا باشد بدین سبب یا هر اصلی که مواجه میگشت نخست آن را در مورد خود به مرحلۀ آزمایش درمی آورد، در صورتی که مقرون بحقیقت و واقع مییافت آن را به دوستان و آشنایان تعلیم می داد. گاندی به دنبال مطالعۀ آثار تولستوی و تورو دریافت که یگانه راه مبارزه علیه زورگوئی مقامات اروپائی به هندیان در آن سامان استفادۀ از روش ساتیاگ راها است که در اصطلاح غیر هندی آن را ’مقاومت منفی’ عنوان کرده اند ولی مفهوم اصلی کلمه ’پافشاری برای راستی و حقیقت’ است گاندی به پیروی از اصل ’با شریر مقاومت مکن’ که از اندرزهای عیسی مسیح است به هم میهنان خود میگفت در راه راستی مبارزه کنید، هرگز به اعمال زور و تشدد نپردازید تا موفق شوید. گاندی برای اولین بار مبارزۀ ساتیاگ راها را به سال 1908 میلادی در افریقای جنوبی علیه ’قانون سیاه’ آغاز کرد که فوراً بازداشت شد و مدت ده ماه در زندان گذرانید. ژنرال اسموتس استاندار انگلیسی افریقای جنوبی قول داد در صورتی که هندیها علیه قانون سیاه مبارزه نکنند آن رالغو کند. گاندی به قول او اعتماد کرد و علیرغم مخالفتهای شدید و حتی تهدید به مرگ هندیها برگۀ مخصوص را امضاء کرد. ولی اسموتس به عهد خود وفا نکرد و بهمین دلیل قیام آرام و بدون سلاح هندیها آغاز شد و دسته دسته در سپتامبر 1908م. بدنبال گاندی بزندان رفتند. گاندی برای سومین بار در فوریۀ 1909م. به زندان با کار محکوم شد. در طول سه ماه محکومیت ساعات فراغت به مطالعه پرداخت و چنان از حیث روحیه و جنبه های اخلاق تقویت شد که اعلام داشت بهترین محل برای ساختن و پرداختن روح زندان است. مبارزۀ گاندی هنوز ادامه داشت که دولت افریقای جنوبی اعلام کرد فقط ازدواج اروپائیان رسمیت دارد. زنان هندی این اعلامیه را موجب هتک احترام و حیثیت خود تلقی کردند و از آن پس در مبارزات مسالمت آمیز با مردان شرکت و همکاری کردند. هندیها بمنظور نقض قانون بطور دستجمعی از مرز ترانسوال گذشتند وبا اینکه عده زیادی از ایشان را گلولۀ سربازان اجنبی از پای درآورد ولی پایداری آرام و عدم توسل به اسلحه و پاسخ متقابل دولت را بزانو درآورد. بطوری که گاندی را هم پس از چهارمین زندان آزاد کرد و قوانین غیر قانونی بودن ازدواج غیراروپائیان و قانون سیاه وقانون منع عبور از سرزمین ترانسوال و ناتال را لغو کرد. گاندی در یکی از همین چهار زندان بود که یک جفت کفش صندل راحت برای ژنرال اسموتس بافت. و ژنرال مزبور پس از بیست وپنج سال هنگامی که راجع به گاندی صحبت کرد گفت: حالا فهمیدم که شایسته نبودم پا در کفش چنان مردی کنم.
در سال 1893 میلادی که گاندی به طرف افریقای جنوبی حرکت کرد یک وکیل جوان و بی تجربه ای بود و به دنبال ثروت میرفت. در ژانویۀ 1915 میلادی که بار دیگر به میهن خویش باز گشت بقول تاگور شاعر فیلسوف هند ’روحی بزرگ ولی ژنده پوش’ بود که از مال دنیا چیزی نداشت ولی عزم کرده بود به اصلاح اخلاق هم میهنان خود پردازد. در آن ایام هنوز کم بودند افرادی که در خود هند گاندی را میشناختند. ولی مسافرتهای مرتب او به استانهای کشور و بخصوص آغاز مبارزۀ ساتیاگ راها در یکی از شهرهای ایالت بهار موسوم به چام پاران و موفقیت این مبارزه که علیرغم میل گاندی توسط مطبوعات در سراسر کشور تبلیغ و بزرگ میشد باعث شد تاروزبروز بر پیروان او افزوده گردد. مبارزۀ مسالمت آمیز چام پاران بقول مطبوعات ملی هند ثابت کرد، ملتی که بخواهد مستقل شود باید بپاخیزد و برخاستن مولد یک عامل است آنهم تصمیم. مبارزۀ کارگران نساجی احمدآباد دومین وسیله ای بود که سبب اشتهار بیشتر گاندی در خود هند شد و چون صاحبان کارخانجات حاضر نشدند خواسته های کارگران را برآورند و خطر گرسنگی برای کارگران بود گاندی اعلام کرد که روزه خواهد گرفت و تا روزی که مسئله حل نشود به غذا دست نخواهد زد. این امر در صاحبان کارخانجات نساجی احمدآباد بسیار مهم تلقی شد بطوری که در عرض سه روز کارگر و کارفرما با هم کنار آمدند و گاندی روزه را شکست. گاندی طی دو سال اول بازگشت اخیر از افریقای جنوبی چندین مبارزۀ مسالمت آمیز را هدایت کرد و در هیچ میتینگ و تظاهراتی نبود که خودپیشاپیش دیگران حرکت نکند. بتصدیق حتی دشمنان و مخالفین وی علت اصلی پیشرفت او همین بود که اگر تظاهراتی باید صورت بگیرد خود در صف اول می ایستاد و بجلو میرفت تا هرگاه مأمورین شهربانی و دولتی حمله ای کنند اول خود او را بزنند و بازداشتش کنند. در سال 1917 میلادی نایب السلطنۀ وقت انگلیسی از او تقاضا کرد که برای توفیق انگلیس در جنگ مردم را تشویق کند تا در ارتش انگلیسی هند نام نویسی کنند. گاندی که هنوز امپراطوری بریتانیا را منزه می پنداشت پیاده براه افتاد و با تحمل مصائب بسیار واحد بزرگی تشکیل داد ولی ضمناً دریافت اگر مردم برای مبارزه بنفع حق خود و علیه زورگوئی با وی همگام هستند او نباید بپندارد که در جنگ برای دیگران نیز بهمان نسبت فدائی و آماده هستند.
گاندی تا این زمان در امور سیاسی دخالت نکرده بود یابعبارت دیگر قدم به صحنۀ سیاست امور هند نگذاشته بود. ولی حکومت انگلیسی هند بجای پاداش فداکاریهای هندیان در جنگ بین المللی اول قانونی گذراند که هند را در غل و زنجیر نگاه دارند. بموجب این قانون که ’رولت بیل’ نامیده میشد دولت میتوانست هر فرد هندی را که علیه او سخنی راند و یا نویسد بدون محاکمه زندانی یا اعدام کند. رولت بیل در واقع قانون خفقان عمومی بود و همین قانون گاندی را از خواب ممتدی که سالها بدان فرورفته بود بیدار کرد، و نظرش را نسبت به حکومت خارجی تغییر داد و بالضروره او را به صحنۀ سیاست کشاند. مبارزات سیاسی گاندی از سال 1919 میلادی شروع شد و تا سال 1948 میلادی که بضرب گلولۀ یک فرد جاهل از پای درآمد ادامه داشت. در واقع باید او را در طول چنین مدتی طولانی یکه تاز سیاست هند دانست. گاندی در این بیست و نه سال وضع کلی سیاست هند را تغییر داد ولی خود او کوچک ترین تغییری ننمود. برای بیدار کردن احساسات مردم و تعمیم مبارزات دستور ’هرتل’ صادر کرد. هرتل را باید نوعی اعتصاب و اعتراض عمومی دانست که بهنگام اجراء آن کلیۀ دکاکین و بازارها بسته میشود، کارمندان ادارات و بنگاه ها اعم از دولتی و غیردولتی از حضور در محل کار امتناع می ورزند. نخستین هرتل که بعنوان مبارزۀ با قانون خفقان عمومی بود موجب تعجب عموم حتی خود گاندی گشت زیرا تا به آن روز باور نکرد که ملت هندوان و مسلمانان تا به این حد برای پیشرفت امور مشترک خود صمیمانه همکاری کنند. ولی او در این مبارزه بازداشت شد و چون شنید یک افسر پلیس به دست جمعیت در احمدآباد به قتل رسیده است متأسف شد و به منظور اعتراض علیه این اقدام که خلاف روح مسالمت آمیز مبارزات او بود مدت سه روز روزه گرفت. در روز اعلام روزه (سیزدهم آوریل 1919م.) ژنرال دایر فرماندۀ انگلیسی پادگان احمدآباد به سربازان خود دستور داد اشخاصی را که در تظاهرات شرکت داشتند در محلی بنام باغ جلیان والا به مسلسل بستند در نتیجه یکهزار و دویست نفر درهمان محل بقتل رسیدند و سی و شش هزار نفر دیگر زخمی شدند. این قتل عام عمومی که در تاریخ بشر کمتر نمونه و تالی دارد حتی در پارلمان انگلیس مورد بحث قرار گرفت و یکی از نمایندگان آن گفت: ’این روز، سیاه ترین یوم در تاریخ حکومت انگلیسی در هند است’ سیزدهم ژوئیه را هندیها عزای عمومی میدانند. چندی پس از این واقعه مسئلۀ خلافت بعلت از بین رفتن امپراطوری عثمانی پیش آمد. این امر که در هند باعث تشکیل میتینگها و مجامع مختلف شده بود توجه گاندی را بخود جلب کرد، در چند میتینگ بنفع هندیهای مسلمان نطق کرد و در یکی ازهمین میتینگ ها بود که ’نهضت عدم همکاری’ با حکومت انگلیسی را پیشنهاد و اعلام کرد.
سپس نهضت ’سوراج’ یا مبارزه برای حکومت خودمختاری هند را آغاز نهاد. شاید جالب توجه باشد اگر گفته شود همان گاندی که چهار سال قبل مورد بی اعتنائی بعضی از مقامات حزب کنگرۀ ملی هندبود و ایشان او را مردی بی اطلاع از اوضاع هند و بی سیاست تلقی میکردند به سال 1920 میلادی میلادی مرکز سیاست حزب کنگرۀ ملی شد و چون بهیچ وجه ریاست حزب را نپذیرفت غیرمستقیم آن را اداره کرد و واسطه ای بود که شکاف بین افراد تحصیلکرده و روشنفکر را با توده های مردم پر نمود و ایشان را بهم مربوط ساخت. نهضت عدم همکاری با اقدام گاندی مبنی بر بازگرداندن کلیۀ مدال ها ونشان هائی که دولت انگلیسی در افریقای جنوبی به وی اهداء کرده بود آغاز گردید. گوئی ملیون هند در انتظارچنین اقدامی بودند. چه به پیروی از گاندی عده بسیار زیادی مدالهای خود را برای نایب السلطنه ارسال داشتند. شاگردان مدارس کلاس های درس را به عقب گذارده در کوچه و خیابان اجتماع کردند تا به فرمان گاندی پردازند. زنان هند که قرنها از حقوق اجتماعی محروم مانده بودند در پی فرصتی میگشتند تا نقش خود را در اجتماع ثابت کنند. گاندی با مشاهدۀ علاقۀ عمومی مردم برای آزادی و استقلال در هر موعظه ای که میکرد و مقاله ای که در دو روزنامۀ هفتگی خویش موسوم به ’هند جوان’ و ’نوجوان’ به رشتۀ تحریر درآورد مردم را به آرامش تشویق میکرد. در مبارزه ای که ماه فوریه 1922 میلادی در ناحیه چوری چورا روی داد بار دیگر مردم یکی از مأمورین دولت را به قتل رساندند و گاندی با اعتراض علیه این عمل روزۀ پنج روزۀ خود را اعلام داشت، دولت که در پی فرصت بود او را بازداشت کرد و قاضی انگلیسی ’مهاتما’ را به شش سال حبس بدون کار محکوم ساخت. گاندی مطالعات مذهبی و اخلاقی خود را در زندان ادامه داد اما بعلت کسالت شدیدی که در ژانویۀ 1924م. عارض او گشت به بیمارستان منتقل گردید و در حالی که بیهوش بود یک طبیب انگلیسی آپاندیس او راعمل کرد. روزی که گاندی به زندان رفت دو گروه بزرگ مسلمان و هند بیکدیگر نزدیک شده و احساسات عمومی بنفع آزادی ملت برانگیخته شده بود. ولی از بین رفتن مسئلۀ خلافت با روی کار آمدن کمال آتاتورک در کشور ترکیه، که سبب شد هندیهای مسلمان به کمک برادران هندوی خود احتیاج نداشته باشند همراه با زد و خوردهای متعددی که به اشارۀ سیاست خارجی در نقاط مختلف روی داد این دو گروه را از یکدیگر جدا ساخت. گاندی به مدت پنجسال از فعالیت در سیاست کناره گیری کرد و فقط در راه وحدت نظر مسلمانان و هندو کوشید. زیرا علاوه از اختلاف نظرات مذهبی حزب کنگرۀ ملی نیز در دوران حبس وی ازهم شکافت و انشعاب در آن بوجود آمد. گاندی در پایان سال 1929 که جلسات سالانۀ حزب برپا بود قطعنامه ای پیشنهاد کرد که بموجب آن حصول آزادی و استقلال هدف عالی حزب اعلام میشد. با تصویب این قطعنامه ثابت شد که گاندی مصمم است بار دیگر قدم به عرصۀ سیاست گذارد.
نهضت سواراج بار دیگر رونق گرفت و روز بیست و ششم ژانویۀ 1930 میلادی به نام روز خودمختاری اعلام شد. هندیها از آن پس این روز را جشن گرفتند و چون در همین تاریخ (26 ژانویۀ 1948) جمهوریت هند اعلام گردید لذا امروزه ’روز جمهوری’ خوانده میشود. گاندی روز دوم مارس 1930 میلادی پس از اطلاع به نایب السلطنۀ وقت انگلیسی در هند همراه با هفتاد و هشت نفر از زنان و مردانی که با او در یک خانقاه زندگی میکردند نهضت جدیدی را که اعتراض علیه قانون نمک عنوان شد آغاز نهاد و مدت بیست و چهار روزپیاده در سواحل هند بحرکت درآمد. این اقدام بظاهر سادۀ وی در مردم اثر عمیق گذارد. بطوری که مرد و زن و کاسب و اداری و بزرگ و کوچک در هر محلی به ساحل دریا رفتند و نمکی را که آب بر خشکی گذارده بود برداشتند و به چوب و ضرب و شتم و حتی تیراندازی و بازداشت پلیس علیه این اقدام اعتنا نکردند. روز ششم آوریل بود که گاندی صبح زود به کنار دریا رفت و مشتی نمک به دست گرفت و گفت ما اجازه نمیدهیم دولت خارجی با استفادۀ سرشار از منابع طبیعی مملکت را در ناراحتی گذارد. در چهارم ماه مه بود که نیمۀ شب بازداشت و زندانی گشت. دولت انگلیس که با مشکل بزرگی مواجه گردیده بود در نوامبر 1930 نخستین کنفرانس میزگرد را در لندن تشکیل داد و اظهار امیدواری شد که حزب کنگره در دومین کنفرانس میزگرد شرکت جوید. مذاکرات گاندی - ایروین برای تعیین سرنوشت هند و اعلام خواسته های ملت به دولت انگلیس در ماه فوریۀ 1931 میلادی آغاز شد و دولت کارگری انگلیس وعده مساعدت داد. پیمان گاندی - ایروین در پنجم مارس امضاء گردید و گاندی روز بیست و نهم اوت بوسیلۀ کشتی به صوب لندن حرکت کرد تا در دومین کنفرانس میز گرد شرکت جوید. مسافرت او اگرچه از نظر امور سیاسی برای هند مفید فایده واقع نشد ولی ملت انگلیس از تقاضاهای واقع ملت هند آگاه گردید. گاندی هنگام بازگشت به هند در کشور سوئیس با رومن رولان ملاقات کرد و در یکی از جلسات هواداران وی بود که برای نخستین بار اعلام کرد ’راستی، خداست’. قبل از آنکه پای گاندی به بمبئی برسد به دستور نایب السلطنۀ جدید عده زیادی منجمله جواهر لعل نهرو بازداشت شدند و همینکه گاندی به بمبئی وارد شد گفت: هدیۀ میلاد مسیح یک نایب السلطنۀ مسیحی برای هندیان ذیقیمت است، خود او را هم بازداشت کردند و بدون محاکمه به زندان یراودا افتاد. گاندی به علت اطلاع از تصمیمات جدید دولت انگلیس دایر بر اینکه قصد دارد در قانون اساسی هند برای پیروان هر مذهب انتخابات جداگانه ای منظور کند طی نامه ای به نایب السلطنه اطلاع داد تا پای مرگ روزه خواهد گرفت. دولت انگلیس در پنجمین روز روزۀ گاندی اعلام کردکه از قصد خود بازگشته و گاندی نیز روزه را شکست.
گاندی پس از رهائی از زندان شش سال تمام برای بهبود زندگی افرادی که ’نجس’ خوانده میشدند و او ایشان را ’فرزندان خدا’ لقب داده بود و امروزه نیز چنین خوانده میشود کوشید و هندوان و مسلمانان را به وحدت دعوت کرد. آغاز جنگ بین المللی دوم بار دیگر گاندی را به صحنۀ سیاست دعوت کرد پیشرفت سریع ژاپونی ها بسوی مرزهای هند و عدم توانائی انگلیس به دفاع از این شبه قارۀ بزرگ سبب شد گاندی دست به ابتکار جدید زند و مبارزه ای را آغاز نهد که به ’از هند خارج شوید’ معروف است. گاندی روز هفتم اوت 1942 نطق شدیدی علیه انگلستان ایراد کرد و دو روز بعد همراه با سایر پیشوایان حزب کنگرۀ ملی هند بازداشت شد و به زندان افتاد. در فوریۀ سال بعد روزۀ بیست و یک روزۀ خود را برای آشتی و مودت مسلمانان و هندوها در سراسر هند آغاز نهاد که بعلت وخیم شدن وضع مزاجی و احتمال بلوای عمومی در آن کشور روز ششم مه آزاد گردید زندان اخیر از دو حیث برای گاندی گران تمام شد. زیرا زوجه و صمیمی ترین دوست و دبیر مخصوص او درطول آن بدرود حیات گفتند. نایب السلطنۀ هند در ماه مه 1947 میلادی جلسۀ مخصوصی برای ملاقات با گاندی و ترتیب استقلال هند برپا ساخت. در نتیجۀ این ملاقات و مذاکره آزادی هند در پانزدهم اوت 1947 میلادی اعلام گردید و بدین ترتیب مبارزه ای که از سالها قبل آغاز شده و گاندی سبب تعمیم آن در کلیۀ ایالات هند شده بود به نتیجه رسید. گاندی از این پس برای رفع اختلافات پیروان مذاهب مختلف بخصوص هندو و مسلمین همت گمارد و مرتب پیاده از شهری به شهر دیگر رفت. هر کجا که با مشکلی مواجه گشت روزه میگرفت و مردم فوراً اوامر او را پذیرفته و وی افطار میکرد. در دومین روز از روزۀ آخر یک بمب دستی به طرف اطاقی که او نشسته بود پرتاب شد که به وی اصابت نکرد و صدمه ای نرساند. ده روز بعد در سی ام ژانویۀ 1948 هنگام مراجعت از عبادتگاه ساعت نه و نیم صبح از محلی بنام ’بیرلاهاوس’ خارج میشد تا برای انجام فریضۀ مذهبی به خانقاه رود یک هندوی متعصب از اهل پونه که رامینات نام داشت به او نزدیک شد و در حالی که تظاهر به ادای احترام به او می کرد بوسیلۀ طپانچۀ کوچک خودکار سه تیربطرف قلب وی شلیک نمود. گاندی که بر اثر روزه های اخیر بیش از پیش ضعیف و استخوانی شده بود بر زمین افتاد و پس از ادای دو کلمه ’هه رام’ [یعنی خداوندا] قلبی که همیشه برای محبت به دیگران میطپید از حرکت باز ایستاد. رامینات در بازرسی گفت: من به این جهت گاندی را کشتم که با سیاست این مرد که نهرو نیز از او پیروی میکرد مخالفت داشتم. نهرو میگوید:
گاندی کشته شد این قهرمان مقاومت منفی که مظهر اخلاق عالی و مخالف با هرگونه عمل شدید بود چنین مقدر شده بود که بنحو شدیدی از دنیا برود هنگامی که گاندی میخواست برای صلح و اخوت بویژه در هندوستان دعا کند دعای او قطع شد. آنچه را گاندی تعلیم میداد جنبۀ هندی نمیتوان داد و آن را مخصوص به هند نمیتوان دانست زیرا تعلیمات اخلاقی وی ارزش جهانی داشت و میتوان آن را در دو کلمه ’راستی’ و ’عدم تشدد’ تلخیص کرد. او گفت سالک راه حقیقت نباید تحت هیچ شرائط و مقتضیاتی پا از راهی که انتخاب نموده فرانهد و برای رسیدن بهدف، اگر چه دشمن در پیش باشد، نباید به اعمال جبر و زور متوسل گردد. گاندی کتب مقدسۀ ادیان بزرگ را همراه با آثار اخلاقی پیشروان اخلاق و فلسفه مورد مطالعه قرار داد و ارزش معنوی او به پیروی از نظر انسان دوستی او در این است که بحقیقت تمام ادیان پی برد و به آنها عمل کرد. از رسوم وی یکی این بود که همه روزه یک آیه از هر یک از کتب مقدسۀ ادیان بزرگ تلاوت میکرد و آنگاه به کارهای روز رسیدگی مینمود. هفته ای یک بار [روزهای دوشنبه] روزه میگرفت و هفته ای یک روز [ایام سه شنبه] حرف نمیزد و بتعمق و تفکر میپرداخت.
آثار گاندی. گاندی دارای انتشارات و تألیفات مختلف است: 1- تجربیات من با راستی یا سرگذشت مهاتما گاندی بقلم خود او. 2- نامه های من به ’میرا’ (1924- 1948) .3- صددرصد ساخت هند. 4- وحدت جماعات و فرق. 5- برنامۀ خلاقه مفهوم و محل آن. 6- خاطرات دهلی. 7- رژیم غذائی و اصلاحات آن. 8- کمبود خواربار و مسئلۀ کشاورزی. 9- برای صلح دوستان. 10- از زندان مندیر. 11- مکاتبات من با دولت. 12- خودمختاری داخلی هند. 13- قانون کار هندو. 14- خوشه هائی که در پای گاندی چیده شد. 15- کلید بهداشت. 16- عدم تشدد در صلح و جنگ (دو جلد). 17- رام نامه. 18- ساتیاگ راها. 19- ساتیاگ راها در افریقای جنوبی. 20- منتخب نامه ها (دستۀ اول). 21- منتخباتی از باپو. 22- کف نفس. 23- صدای ملت. 24- به دانشجویان. 25- به بانوان. 26- به هندوها و مسلمانان. 27- به شاهزادگان. 28- بانوان و ظلم اجتماعی که به ایشان روا میشود. 29- میسیون های مسیحی و موقعیت ایشان در هند. 30- اقتصاد و پارچۀ ساخت هند. 31- مسئلۀ استان های هند
لغت نامه دهخدا
گاندی
ستبری کلفتی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندی
تصویر اندی
امید است، بود، باشد، بوک و مگر، شاید
شگفت، تعجب
شکر، الحمدلله
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
به معنی خاصه باشدکه در مقابل خرجی است. (برهان قاطع) (هفت قلزم) (آنندراج). خاصه مقابل خرجی. (ناظم الاطباء)، ترس و بیم. (انجمن آرا) (آنندراج). بیم و ترس و اضطراب. (ناظم الاطباء). باک. رعب. هراس. پروا. خوف. خشیت. مهابت. مخافت. (یادداشت مؤلف) :
پس تل درون هرسه پنهان شدند
از اندیشۀ جان غریوان شدند.
فردوسی.
چو شب تیره گردد شبیخون کنیم
ز دل ترس و اندیشه بیرون کنیم.
فردوسی.
بهومان چنین گفت سهراب گرد
که اندیشه از دل بباید سترد.
فردوسی.
همه شهر ایران ز کارش ببیم
ز اندیشگان دل شده بر دونیم.
فروسی.
خویشتن را بمیان سپه اندر فکند
نه ز انبوهش اندیشه نه از خصم حذر.
فرخی.
اندیشه اکنون از آن است که نباید که ملطفه بدست آلتونتاش افتد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 325).
اندر ایام تو نندیشد کاندیشه خطاست
بره از گرگ وزشیر آهو وکبک از شاهین.
سوزنی.
گرت اندیشه می باشد ز بدگویان بی معنی
ز معنی معجری بربند و چون اندیشه پنهان آی.
سعدی.
ترک عمل بگفتم و ایمن شدم ز عزلت
بی چیز را نباشد اندیشه از حرامی.
سعدی.
نه اندیشه از کس نه حاجت به هیچ
چو زلف عروسان رهش پیچ پیچ.
(بوستان).
، غم. اندوه. انده. هم. اشتغال خاطر به سختی و مصیبتی که پس از این تواند بود، مقابل اندوه که برگذشته است. (یادداشت مؤلف) :
کجا آن یلان و کیان جهان
از اندیشه، دل دور کن تا توان.
فردوسی.
چو بشنید خسرو از آن شاد گشت
روانش ز اندیشه آزادگشت.
فردوسی.
ز ایرج دل ما همی تیره بود
بر اندیشه اندیشه ها برفزود.
فردوسی.
ز اندیشه گردد همی دل تباه
مهان را چنین پاسخ آورد شاه
که چو نیک و بد این جهان بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد.
فردوسی.
جشن سده است از بهرجشن سده
شادی کن و اندیشه از دل بکن.
فرخی.
تا ملک بدین هر دو قوی باشد و آباد
دشمن چه خورد جز غم و اندیشه و تیمار.
فرخی.
ملک ما بشکار ملکان تاخته بود
ما ز اندیشۀ او خسته دل و خسته جگر.
فرخی.
خون راندم از اندیشۀ هجران و تو حاضر
پس حال چه باشد چو بمانم ز تو تنها.
؟.
، رشک. (ناظم الاطباء)، بمجاز، توجه. غم خواری. (از یادداشت مؤلف) :
پیش از اینت بیش از این اندیشۀ عشاق بود
مهرورزی تو با ما شهرۀ آفاق بود.
حافظ (از یادداشت مؤلف).
- اندیشۀ بد در دل آوردن، وسواس. (ترجمان القرآن جرجانی).
- اندیشه در دل آوردن، اندوهگین شدن:
تو اندیشه در دل میاور بسی
تو نگرفتی این دژ نگیرد کسی.
فردوسی.
- اندیشه رفتار، آنکه رفتار او چون اندیشه است. تیزرفتار:
زمانه گردش و اندیشه رفتار
چو شب کارآگه و چون صبح بیدار.
نظامی.
- بداندیشه، بدفکرت. بدنهاد.
- به اندیشه، ترسان: ملوک زمانه او را مراعات همی کردند (محمود غزنوی را) و شب از او باندیشه همی خفتند. (چهار مقاله).
- بی اندیشه، بی فکر.
- پراندیشه، اندیشناک. با فکرهای گوناگون. رجوع به پراندیشه شود.
- رکیک اندیشه، که اندیشۀ پست دارد: رکیک اندیشه را در محاورت زبان کند شود. (کلیله و دمنه).
- امثال:
که اندیشۀ مرد ناکرده کار
کند آرزوی گل از تخم خار
بهار دلارام جوید ز دی
شکر خواهد از بوریایینه نی.
ادیب (از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 30).
اول اندیشه وانگهی گفتار (پایبست آمده است و پس دیوار). (از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 314).
نیز رجوع به اندیشه افکندن. اندیشه بردن. اندیشه بستن. اندیشه خوار.اندیشه داشتن. اندیشه سنج. اندیشه سوز. اندیشه کردن. اندیشه کشیدن. اندیشه کیش. اندیشه گر. اندیشه گماشتن. اندیشه مند. اندیش ناک. اندیشه ناکی و اندیشه نما شود
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ)
در لهجۀ قزوین، نودولت. تازه بدوران رسیده. ندیده. (یادداشت مؤلف) ، وسوسه. (تاج المصادر بیهقی). خیال (بد) در دل انداختن.
- اندیشۀ بد افکندن، وسواس. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(اُ)
منسوب به انده (شهری در اندلس). یوسف بن عبداﷲ قضاعی اندی منسوب بدین شهر است. (از معجم البلدان). و رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
به بلژیک، کرسی فلاندر شرقی، شهری است در ملتقای اسکوولیس دارای 222000 تن سکنه، دراین ناحیت پارچه های کتان، کرباس، کنف، توری و شب کلاه و مواد شیمیائی و ابزار مکانیکی تهیه میشود، بندری است فعال، کلیسای سن باون، قصر کنت ها و دانشگاه در آن است و مسقطالرأس شارل کن مترلینگ و دیگران است
لغت نامه دهخدا
امرد، بدفعل، قحبه، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
مزرعۀ مشهدی ابول، دهی است از دهستان دیکله بخش هوراند شهرستان اهر در 21/5 هزارگزی جنوب هوراند و 6هزارگزی راه اهر به کلیبر و در منطقه کوهستانی واقع و دارای 114 تن سکنه است. آبش از رودخانه، محصولش غلات، حبوبات، سردرختی، شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
یکی از خانواده های برجستۀ فلورانس که پل د گندی کشیش رتز از ایشان بود
لغت نامه دهخدا
(گَ)
در تداول عوام، بی عرضگی. بی لیاقتی. پستی. بی شخصیتی: آدم به این گندی ندیدم. رجوع به گند شود
لغت نامه دهخدا
نادان، احمق، ابله، کودن، بی عقل، (برهان)، شعوری بیتی مغلوط از میرنظمی نقل کرده است، رجوع به گاودل شود
لغت نامه دهخدا
نام یکی از پادشاهان کاسی که بکلی دولت بابل را منقرض کرد و خود به سلطنت نشست و تا 1734 میلادی حکمرانی کرده از این سلطان کتیبه ای باقی است که خود را پادشاه اقالیم اربعۀ عالم خوانده است. شانزده سال سلطنت کرد و خود را وارث سلاطین بابل معرفی نمود. از عهد تسلط کاسی ها بر بابل که 577 سال دوام داشته کتیبۀ مفصل و منظمی در دست نداریم از این جهت تاریخ بابل و ایلام در این شش قرن بسیار تاریک مانده است. (تاریخ کرد رشید یاسمی ص 42)
لغت نامه دهخدا
(گُنْ)
پل. نام کاردینال رتز از خانوادۀ اشرافی فلورانسی است
لغت نامه دهخدا
پاندیت دانشمندی از برهمنان عالم که مؤسس طریقتی باشد
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است جزء دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان که در 12 هزارگزی شمال باختری ماه نشان و 12 هزارگزی راه عمومی واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 350 تن است. آب آن از چشمه سار تأمین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
نام قصبۀ مرکز قضائی است در ایالت (والنسه) از اسپانیول، واقع در 60هزارگزی جنوب شرقی والنسه، در یک مسافت سه هزارگزی از ساحل و بر نهر سرپیس دیده میشود و دارای 36500 تن سکنه، سور، پنج دروازه، و چند کلیسای مصنع، در گرداگرد آن دشتی حاصلخیز و تجارتی پر جنب و جوش دارد، در اثر زراعت برنج، هوای آن سنگین است، در زمان اعراب نیشکر به مقدار کلی به دست می آمد
لغت نامه دهخدا
(اَ دا)
سخی تر. بسیار عطاتر. کثیر الخیرتر. (یادداشت مؤلف). هو اندی منه، او سخی تر است از وی. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
تصویری از اندی
تصویر اندی
امیدواری، تعجب و شگفت
فرهنگ لغت هوشیار
بدبویی تعفن: و از آبها گنده شده و زمینهاء پوسیده بر نیستانها و شورستانها مگس و پشه انگیزد تا گندی و پلیدی از آنجایها دفع شود، بی لیاقتی بی شخصیتی: من در عمرم آدمی باین گندی ندیدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندی
تصویر اندی
آن گاه، آن لحظه، از این زمان، از این لحظه، آن قدر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اندی
تصویر اندی
امیدواری، شگفت، تعجب، بود، باشد
فرهنگ فارسی معین
نوعی از نشستن و گره کردن پاها
فرهنگ گویش مازندرانی
غلت در سرازیری، آلت تناسلی زن
فرهنگ گویش مازندرانی
گلوله کرده، چانه ی خمیر، درشت، چانه ی خمیر
فرهنگ گویش مازندرانی
این مقدار در بیان کثرت، چوبی حلقوی که طنابی نوار مانند جهت مهار گاو به آن بسته شود
فرهنگ گویش مازندرانی
کوهی به ارتفاع،، متر در منطقه ی کتول
فرهنگ گویش مازندرانی
نقره ای
دیکشنری اردو به فارسی