جدول جو
جدول جو

معنی گالیا - جستجوی لغت در جدول جو

گالیا
گل، یونانیان و رومیان قدیم این کلمه را به فرانسه اطلاق مینمودند، ولی مصداق گالیا، از فرانسۀ امروزی بزرگتر بود چنانکه کشور بلژیک و اراضی واقع در مجرای راین را در بر داشت و از دو جهت مشرق و شمال شرقی با سلسلۀ جبال آلپ و مجرای راین محدود بود و پس از تصرف رومیان حدود تقسیمات ملکی و سیاسی تغییر پیدا کرد و مدت زمانی بقسمت شمالی ایتالیا نیز نام گالیا را اطلاق مینمودند، و برای تشخیص، این یکی را، گالیا چیز آلپینه (یعنی غالیای این وری آلپ) و آن دیگری را گالیاترالس آلپینه (یعنی گالیای آن وری آلپ) میخواندند، با وجود اینکه در جهت شمال شرقی از ممالک واسعۀ مذکور بعضی از اقوام صغیرۀ منسوب نژاد ژرمن مثال بلژها، و در جانب جنوب پاره ای از اهالی همجنس ایبرهای اسپانیول میزیستند و نیز جمعی از مهاجران یونانی که برخی از قصبات مانند مارسیل را تأسیس نموده اند در سواحل بحرسفید رحل اقامت انداخته بودند، باز با این حال قسمی از اهالی یا اقوام گال انتساب داشتند، گالها یعنی کلت ها آن دسته از اقوام آریائی بودند که بیش از همه به اروپا وارد شده اند و دسته های تالی یعنی ایلری گتها، و اسلاوها بتعاقب اینان پرداخته پراکنده شان ساخته اند، در نتیجه تا طرفهای غربی اروپا انتشار پیدا کرده و در یک حال نیم وحشی زندگی کرده اند و تا (587 قبل از میلاد) نام و نشانی با شوکت و شأن در تاریخ بوجود نیاورده اند، از این تاریخ به بعد اقوام ژرمنی اینان را در تحت فشار خود قرار داده بودند و در نتیجه از جبال آلپ سرازیر شده به جهات شمالی ایتالیا و برخی به یونان و آسیای صغیر آمده اند، در اراضی ولایت آنقرۀ امروزی جایگیر گشته اند قطعۀ پهناوری برای خود تملک نموده وگالاتیا نامیده اند، و در آن دورها گالها به دلاوری و سلحشوری شهرت یافته به کرات و مرات با رومیان دست و پنجه نرم کرده اند، و رومیان پس از کسب نیرومندی کافی بقیمت محاربات زیاد (163 قبل از میلاد) گالیای چیز آلپینه یعنی شمال ایتالیا را از چنگ گالها درآورده اند و بعدها به تکمیل فتوحات خویش پرداختند و بسال 121 قبل از میلاد قسمت ترالس آلپینه یعنی قطعۀ جنوب شرقی فرانسۀ کنونی را تصاحب کرده اند ’پرووانسه’ یعنی ایالت نامیده اند که فعلاً هم به این اسم خوانده میشود، بالاخره از 58- 50 قبل از میلاد یعنی در ظرف مدت 8 سال قیصر مشهور یولیوس تمام قطعۀ گالیا را به چنگ آورد و به کشور روم ملحق ساخت، و تا قرن پنجم میلادی گالیا در دست رومیان ماند، بعداً بدست فرانکهای متجاوز از ژرمن افتاد پس اسم گالیا متروک و نام فرانسه بمناسبت نام فاتحین جدیدروی کار آمد گالها با یک زبان مخصوص تکلم می نمودند که با سایر السنۀ آریائی مناسبت و مشابهتی دارد، دربرخی از نقاط خطۀ برتانیه از فرانسه و در گال یا والس از انگلستان بقایای گالهای قدیم موجودند و سکنۀجبال اسکوتستان و ایرلاند هم، از این قبیل مردمانند زبان قدیمی خود را تاکنون حفظ نمودند از آثار کتبی زبان قدیم گال چیزی در دست نیست، محققین ماهیت آن را از کلمات محفوظه در تواریخ معلوم نموده اند، گرچه زبان فرانسۀ کنونی، از امتزاج و اختلاط زبان گالهای باستانی با دو قوم لاتن و فرانک پدید آمده ولی این زبان کلمات زیادی از آن زبان در بر ندارد، قسم اعظمش از کلمات محرفۀ لاتن بوجود آمده است، گالها قومی سلحشور و جنگاور بوده اند و هیچ گاه بی اسلحه نمی ماندند، زوبین و سپر و تیغ معمول از مس را از خود دور نمی کردند، صنف برزگر اسیر و مایۀ عیش جنگاوران بودند، دین مخصوص مسمی به ’درویید’ داشتند علائم طبیعی را محترم میشمردند، و برای پرستش آنها انسان قربان میکردند و طبقۀ راهب هم در ایشان نفوذ کامل داشت و به ساحری و جادوگری و طبابت مشغول بودند، و در حال نیم وحشی زندگانی مینمودند، دایرۀ حکومت و پرستشگاهشان عبارت بود ازجنگل ها، تخته پوستی روی حیوانات میگذاشتند سوار بر ارابه میشدند، در حالی که زین و رکابی در بین نبود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دالیا
تصویر دالیا
(دخترانه)
نام گلی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الیا
تصویر الیا
(پسرانه)
الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حالیا
تصویر حالیا
اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، همیدون، اینک، بالفعل، الحال، فعلاً، عجالتاً، حالا، فی الحال، کنون، ایمه، همینک، ایدون، ایدر، الآن، نونبرای مثال عاقبت منزل ما وادی خاموشان است / حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز (حافظ - ۵۳۲)، تا درخت دوستی کی بر دهد / حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم (حافظ - ۷۴۰)
فرهنگ فارسی عمید
درختی با گل های سفید و برگ هایی شبیه برگ بادام که مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گالی
تصویر گالی
ساقه های برنج که از آن کلاه و سبد و چیزهای دیگر می بافند
فرهنگ فارسی عمید
نام دریاچه ای است در ایالت کوستروم از روسیه وسعت آن به 57 هزار گز مربع میرسد و زیرآبی دارد که به نهر کوستروم تابع نهر ولگا وارد میگردد، ماهی فراوان در این دریاچه دیده میشود
نام قصبۀ مرکز قضائی است در ایالت سروم از روسیه، واقع در 129 هزارگزی ازشمال شرقی کوستروم، در ساحل جنوب شرقی از دریاچۀ مسمی به همین اسم دیده میشود، و 5620 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
نام قوم بزرگی است در افریقای شرقی، مسکن و مأوای اصلی آنها در طرف جنوب حبشه است، اما بنقاط داخلی افریقا انتشار یافت، تا سودان و حتی سودان غربی رفته اند اصل مسکن گالاها در جنوب حبشه است، از طرف شمال، با حبشه و از سوی مشرق با اراضی سومالی محدود میباشد’ از جنوب تا حدود زنگبار و بحیرۀ نیانزه، و از سمت مغرب تا منابع نیل کشیده میشود، کشور گالاها از 13 درجۀ عرض شمالی، تا 4 درجۀ عرض جنوبی و از 31 درجه تا 41 درجۀ طول شرقی امتداد میبابد و مساحت آن قریب به 716000 گز و شمارۀ اهالی آن به 7- 8 میلیون بالغ میگردد گرچه هنوز احوال این اراضی وسیع بخوبی معلوم نشده ولی از آنجائی که میاه جاریه او وارد نیل ابیض میشود حدس زده اند که جاهای بلند و خوش آب و هوا باید باشد، رنگ گالاها سیاه نیست ولی خیلی اسمرند، یک نوع سرخی به لون مس در سیمای آنان مشاهده میشود، لیکن با این وصف اینان از جنس زنگی نیستند و از حیث قیافه و سیما به نژاد قفقازی بیشتر شباهت دارند، خطوط منتظم، پیشانیشان بلند و گشاده، چشمهایشان درشت، دماغ هایشان مستقیم و نازک، لبهایشان ظریف و دندانهایشان منتظم وکوچک، قامتشان دراز، و قد و قواره شان موزون میباشد خلاصه اینکه گالاها را جمیل ترین جنس افریقا باید دانست، مردانشان در سواری و به کار بردن نیزه و سپر مهارت و شجاعت کامل دارند موهایشان مجعد و دراز است که تاروی شانه های آنها می آید، در مواقع زد و خورد بشکل دسته بافته در می آورند زبانشان موزون و لطیف است اکثر افرادشان صاحب فصاحت و طلاقت اند، کلمه ’گالا’ در زبان اینان بمعنی مهاجر و فاتح میباشد، علاوه بر این اصل نامشان ’اورما’ است، و قسم اعظم آنها به چوپانی اشتغال دارند و غیر از برخی از متوطنان در داخلۀ حبشه تماماً مسلمانند تا آنجا که برخی از اینان دین اسلام را در نقاط اندرونی افریقا و سودان غربی و جنوبی منتشر ساخته اند، این قوم به قبائل زیاد انقسام یافته و هر قبیله شیخی دارد که از طرف یک مجلس منتخب تعیین میگردد و هر سال این شیوخ عوض میشوند، و اعضای مجلس منتخب در هر شانزده سال تبدیل و تجدید میگردند، منازعه و مجادله در بین قبائل به صورت دائمی ادامه دارد: از زنگیان سودان برده میگرفته و بفروش میرسانده اند
لغت نامه دهخدا
قسمی نی (در رامیان)، آن را ترجین نیز نامند
لغت نامه دهخدا
مردمان گالاثیه در آسیای صغیر که یونانیان آنها را گالاثیان مینامیدند، رجوع به گالاثیان و ایران باستان ص 2079، 2134، 2281، 2360 شود
لغت نامه دهخدا
(اَلْ)
به یونانی خطمی صحرایی را گویند و بعربی شحم المرج خوانند. (برهان قاطع) (هفت قلزم) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
الیاء. ایلیاء. نام قدس (بیت المقدس) در زمان حکومت صلیبیان. در برخی از تواریخ عرب نیز این نام آمده است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). رجوع به قدس و بیت المقدس و ایلیاء شود
لغت نامه دهخدا
قیصر روم متولد در تراسین بسال 3 قبل از میلاد وی جانشین نرون شد و هفت ماه (از 68 تا 69 میلادی) سلطنت کرد وی خشن و سرسخت بود و بدست سرباز پرتورین های (قراولان) امپراتوری کشته شد، رجوع به جالباس شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
نام قومی است که در شمال جزیره جلولوس، از جزائر اقیانوس کبیر، زندگانی مینمایند، اینان مردمان جسور و ماهر در ملاحی میباشند، و با کشتی ها مسافرت می کنند و در جزائر پیاده میشوند مرال و خوک صید مینمایندو در سواحل ماهی میگیرند، و گوشتها را خشکانده مشغول داد و ستد میگردند مردمان طویل القامه و خوشگلند
لغت نامه دهخدا
قبایلی در پامیر و هندوکش هستند، آنها را ایرانی گویند، (تاریخ کرد رشید یاسمی ص 104)
لغت نامه دهخدا
جلالقه، ناحیه ای به اسپانیا شامل نواحی ذیل: شهرستان های لاکرونی، پنتودرا، لوگو، ارانز، حاکم نشین آن سانتیاگو دکمپتل است ناحیه ای است کوهستانی، حاصلخیز و زراعت و صنعت دارد
لغت نامه دهخدا
خربزه و هندوانۀ خام که در ترکی کلک گویند، (شعوری ج 2 ورق 229 الف)، کالک و خربزۀ نارس، (ناظم الاطباء)، رجوع به کالک شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ کَ دَ)
اکنون، حالی، در این وقت، فعلاً، عجالهً: کبک عاقل خود را حالیا غافل میسازد، (جهانگشای جوینی)،
نقشی بر آب میزنم از گریه حالیا
تا کی شود قرین حقیقت مجاز من،
حافظ،
یارب این شمع دل افروز ز کاشانۀ کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانۀ کیست
حالیا خانه برانداز دل و دین منست
تا در آغوش که می خسبد و هم خانه کیست ؟
حافظ،
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز،
حافظ،
صوفی صومعۀ عالم قدسم لیکن
حالیا دیر مغان است حوالتگاهم،
حافظ،
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی،
حافظ،
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم،
حافظ،
حالیامصلحت وقت در آن می بینم
که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم،
حافظ،
حالیا مزار و مرقد مطهر ایشان آنجا است، (انیس الطالبین بخاری نسخۀ مؤلف ص 23)، و اشارت به موضعی کردند که مرقد مطهر ایشان حالیا آنجا است، (انیس الطالبین بخاری ص 226)،
از گلستان رخت حسن بتان یک ورق است
حالیا از ورق عشق تو اینم سبق است،
کمال خجندی،
خرج کن اینکه حالیا دارم
آنچه یابم دگر برت آرم،
مکتبی
لغت نامه دهخدا
اصداف صغار است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
گردی است زردرنگ محلول در آب و بخصوص در آبی که دارای مقداری بیکربنات دوسود باشد بسهولت حل میگردد، دارای 35 درصد آرسنیک 3 ظرفیتی و 7 درصد فسفر میباشد گالیل در آمپولهای 0/10 گرم 0/20 گرم، 0/25 گرم، 0/30 گرم و 0/60 گرم موجود است و در موقع بکار بردن آن را باید در آب حل کرده در ورید و یا در عضله تزریق کرد، این جسم مؤثرتر ولی سمی تر از نوار سنوبنزل میباشد و در سیفیلیس و مالاریا و تب راجعه و تریپانوز و میازها و اغلب دمل ها وآنژین و نسان و آنتراکس و پیان و در لنفانژیت و ذات الریه ساری است و در اسپیروکتوز و سایر موارد استعمال نوار سنوبنزل بکار میبرند، مقدار این ترکیب همان است که راجع به نوار سنوبنزل دیدیم، معمولاً محلول یک درصد آن را که با آب مقطریا آب آن جوشیده تهیه شده و صاف کرده باشند به آهستگی در ورید تزریق میکنند ممکن است محلول گلوکزه آن را در عضله تزریق کرد، (درمان شناسی عطایی ج 1 ص 293)
لغت نامه دهخدا
از دیه های وازکرود قم، (ترجمه تاریخ قم ص 137)، در فرهنگهای جغرافیایی نام آن دیده نشد، و به نظر میرسد که این ده ویران شده یا نام دیگری گرفته است
لغت نامه دهخدا
درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر سازند، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، نزد بعضی مرّان است و بولس گوید درختی است در بلاد شام ... (تحفۀ حکیم مؤمن)، در تحفۀ حکیم مؤمن مرادف با ’مران’ ذکر شده که با توجه به دزی ج 2 ص 585 همان زغال اخته می باشد، (فرهنگ فارسی معین)،
به لغت یونانی به معنی سیاه باشد که در برابر سفید است، (برهان) (آنندراج)، در یونانی ملاس (سیاه)، (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
نام مطران دمشق، او راست: کتاب الدّعاء، (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
امپراطور روم، متولد 235 میلادی وی از سال 260 تا 268 میلادی سلطنت کرده است، وی ادیب و فیلسوف اما مردی ضعیف بود، وی را بقتل رسانیدند
لغت نامه دهخدا
تصویری از الیا
تصویر الیا
یونانی پنیرک دشتی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گالی
تصویر گالی
هر فرد ساکن گالاثیا
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته سیاه درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر سازند. توضیح در تحفه حکیم مومن مالیا مرادف بامران (بضم اول و تشدید ثانی) ذکر شده که با توجه به دزی ج 2 ص 585 همان زغال اخته میباشد. سیاه اسود (در طب قدیم مستعمل است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حالیا
تصویر حالیا
اکنون، فعلاً، عجاله ً، عجالتاً
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حالیا
تصویر حالیا
اکنون، حالا
فرهنگ فارسی معین
اکنون، الحال، حالا، فعلاً، کنون
متضاد: بعداً، قبلاً
فرهنگ واژه مترادف متضاد
روستایی در یانه سر هزارجریب بهشهر کلیا
فرهنگ گویش مازندرانی
سربالا، راه بالایی، بالا
فرهنگ گویش مازندرانی
ساقه های گیاه مردابی که برای پوشش بام به کار رود، خرده کاه
فرهنگ گویش مازندرانی
راه آب، محل ورود آب به آب راه، گلوی هر چیزی، نام روستایی
فرهنگ گویش مازندرانی