جدول جو
جدول جو

معنی گالوستن - جستجوی لغت در جدول جو

گالوستن
(لَ)
شهری است در ممالک متحدۀ آمریکا در تگزاس و بندر آن در ساحل خلیج ’گالوستن’ (خلیج مکزیک) و سکنۀ آن 50000 تن میباشد. محل صدور پنبه و نفت است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلوتن
تصویر گلوتن
ذخیرۀ پروتئینی غلات که در صنایع غذایی و چسب سازی کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
(تَهْ شُ دَ)
تبریک کردن. تبریک گفتن. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
فلاویوس، از سومین سلسلۀ پادشاهان کاپادوکیه، بدین ترتیب: فرناک کاپادوکی، آتس سا خواهر کبوجیۀ دوم، گالوس، او در جنگی که ضد پارتیان می کرد چهار جراحت برداشت و در اثر همان جراحات درگذشت، رجوع به ایران باستان ص 2129 و 2360 و 2361 شود
امپراطور پنجم روم از سال 251 تا 253 میلادی والرین جانشین وی گردید
لغت نامه دهخدا
مورخ لاتن متولد در آمیترن (سابین) مصنف زندگی ژوگورتا و دسیسه های کاتالینا، او یکی از نویسندگان بانفوذ و پرارزش ادبیات روم است (از 83 تا 34 قبل از میلاد)
لغت نامه دهخدا
(اُ تَ)
اگوستن سن. (قدیس) کشیش هیپون (نزدیک شهر بن) پسر سنت مونیک (354- 430 میلادی). پس از دوران جوانی پرحادثه، وی بوسیلۀ مواعظ سنت آمبروآز هدایت شد و مشهورترین آبای کلیسای لاتینی گردید. آثار عمده اوعبارتند از ’شهر خدا’ و ’اعترافات’. وی حکیم الهی، فیلسوف، و عالم اخلاقی بود و می کوشید که نحلۀ افلاطونی را با معتقدات مسیحی و عقل را با ایمان موافق سازد. ذکران وی 28 ماه اوت است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(گِرْ یَ / یِ فُ خوَرْ / خُرْ دَ)
مقاومت کردن:
عدوی تو تنست ای دل حذر کن
نتاوی با کس ار با او نتاوستی.
ناصرخسرو (دیوان ص 473)
لغت نامه دهخدا
کرنلیوس، شاعر لاتن، دوست ویرژیل (66- 26 قبل از میلاد)، از مراثی وی چیزی بجا نمانده است
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان، در 6 هزارگزی شمال علی آباد. دشت و معتدل مرطوب است. سکنۀ آن 550 تن شیعه اند و بفارسی سخن میگویند. آب آن از رود خانه کدوال و محصول آن برنج، غلات و لبنیات و شغل مردم زراعت و گله داری، و صنایع دستی کرباس و شال بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(غَ / غِ کَ دَ)
مصدر ناخوست باشد. یعنی چیزی را به پای کوفتن. (برهان قاطع) (ازآنندراج). پایمال کردن. پاسپر نمودن. لگدکوب کردن. (ناظم الاطباء). رجوع به ناخوست شود. مصحف پاخوستن
لغت نامه دهخدا
(سِ)
ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت، واقع در 30000گزی جنوب خاوری مسکون و 6000گزی جنوب راه مالرو. مسکون به کروک، دارای 10 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گِ سِ تِ)
دهی است از بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت واقع در 12000گزی باختر ساردوئیه و 4000گزی شمال راه مالرو جیرفت به ساردوئیه. هوای آن سرد و دارای 180 تن سکنه است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(کالْ لی تِ)
مورخ و فیلسوف یونانی که در الینت یونان بدنیا آمد (360؟-328 قبل از میلاد). وی یکی از نبیره های ارسطو بود که تربیت او را عهده دار بود. و نیز یکی ازرفقای دوران تحصیل اسکندر بود. پورداود در ج 2 یشتهاحاشیۀ ص 286 درباره او چنین آرد: مورخ یونانی در هنگام لشکرکشی اسکندر بهمراه او بایران آمد و بعد طرف غضب اسکندر واقع شده کشته گردید. در جزو تالیفات اوتاریخی است راجع به اسکندر که ناتمام مانده است، بعدها رمانی به زبان یونانی که ظاهراً در قرن سوم میلادی راجع به اسکندر ساخته شده به این نویسنده نسبت داده اند. و آنچه در داستانهای ایران در خصوص اسکندر نقل شده است از همین رمان یونانی است. مرحوم پیرنیا در ج 1 فرهنگ ایران باستان ص 168 و 169 چنین گوید: داستان اسکندر در تاریخ و ادبیات ما معروف است. این داستان که مایۀ شگفت هر ایرانی است از زبان سریانی به مارسیده است. اسکندرنامه سریانی که امروزه در دست است از روی اسکندرنامۀ پهلوی است و اسکندرنامۀ پهلوی که بدبختانه از دست رفته ترجمه ای بوده از اسکندرنامۀ یونانی که هنوز موجود است. این اسکندرنامۀ یونانی نظر بوضعی که امروزه دارد باید در سدۀ سوم میلادی در زمان بطلمیوس که پس از مرگ اسکندر در سال 323 قبل از میلاد در مصر سلطنت تشکیل دادو تا سال سی ام قبل از میلاد پایا بود، سرچشمه گرفته باشد. این مطالب که بیشترش افسانه و داستان است در سدۀ سوم میلادی به صورت کتابی درآمده و به کالیستن نسبت داده شده و اکنون آن کتاب باسم کالیستن دروغی خوانده میشود. کالیستن نوۀ ارسطو از نویسندگان یونانی بوده که در هنگام لشکرکشی اسکندر به ایران همراه وی بود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاوستن
تصویر تاوستن
مقاومت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاوستن
تصویر کاوستن
طاقت داشتن توانایی داشتن: (قالو ا طاقه لنا الیوم بجا لوت و جنوده گفتند: ما را امروز کاوستن نیست با جالوت و سپاههای وی) (کشف اسرار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاوستن
تصویر تاوستن
((وِ تَ))
توانستن
فرهنگ فارسی معین
روستایی در نه کیلومتری شمال شهرستان علی آبادکتول
فرهنگ گویش مازندرانی