- گالان
- فرانسوی خوش برخورد زن نواز، مهربان، درست پیمان، دلداده
معنی گالان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دهلیز خانه. بالنده، در حال بالیدن در حال نمو کردن، نمو کننده، بالنده، فزاینده
گرگ، شغال
پوشاک ضخیم آکنده از پشم یا کاه یا پوشال که بر پشت حیوانات بارکش میگذارند
لنگی
راهرو سر پوشیده، کوچه سر پوشیده، دهلیز خانه. محل میانه خالی و درب کوچه، دهلیز که مابین دو در باشد، کریدور
یونانی سنگی برابر با شست منه پارسی مغولی تاراج
گروهی از پستانداران دریایی
رازیانه، گیاه علفی خوشبو دارویی با برگ های ریز و گل های چتری زرد رنگ که دانه های ریز و معطر آن مصرف چاشنی غذا دارد
بادیان، رازیان، وادیان، رازنج، رازیانج، رازیام، بادتخم، برهلیا
رازیانه، گیاه علفی خوشبو دارویی با برگ های ریز و گل های چتری زرد رنگ که دانه های ریز و معطر آن مصرف چاشنی غذا دارد
بادیان، رازیان، وادیان، رازنج، رازیانج، رازیام، بادتخم، برهلیا
تاراج
واحد اندازه گیری وزن در یونان باستان، واحد پول در یونان باستان
واحد اندازه گیری وزن در یونان باستان، واحد پول در یونان باستان
دهلیز خانه، دالان، برای مثال یکی را سد یاجوج است باره / یکی را روضۀ خلد است بالان (عنصری - ۲۶۹) ، دام، تله
نمو کننده، در حال نمو
نمو کننده، در حال نمو
غلاف شمشیر و خنجر (گویش کردی مهاباد)
پسوند زمان: چاشتگاهان دیرگاهان صبحگاهان گرمگاهان
در حال گوالیدن
جنس نر از گیاه اسل نی بوریا، دارویی که از بیخ درخت شمشاد سازند
مالنده، در حال مالیدن
نالنده ناله کننده: اگرگویم بنالیدم برافتد که باشد مرد نالان زرد و لاغر. (فرخی. د. 183)، شکایت کننده شاکی، آوازخوان مترنم، مریض بیمار، درحال نالیدن ناله کنان
دهلیز خانه
پوششی ضخیم انباشته از کاه، پشم یا پوشال که بر پشت ستور می نهند برای نشستن یا بار نهادن
پالان کسی کج بودن: کنایه از رفتاری غیراخلاقی و ناروا داشتن
پالان کسی کج بودن: کنایه از رفتاری غیراخلاقی و ناروا داشتن
تاراج
واحد وزنی در یونان قدیم
راهرو سرپوشیده، کوچه سر پوشیده
ناله کننده
رازیانه، گیاهی است خوش بو با دانه های ریز که برای نفخ مفید است
پوشاک ضخیم آکنده از پشم یا کاه یا پوشال که بر پشت حیوانات بارکش می گذارند و بر روی آن بار می بندند یا سوار می شوند، برای مثال آن یکی خر داشت و پالانش نبود / یافت پالان گرگ خر را درربود (مولوی - ۳۶)
کوچۀ باریک یا راهرو منزل یا کاروان سرا که بالای آن خانه ساخته باشند، راهرو سرپوشیده، دهلیز
نالنده، ناله کنان
Whining
resmungando
lloriqueando
narzekający
ныющий
стогінний