جدول جو
جدول جو

معنی گازو - جستجوی لغت در جدول جو

گازو
آدمی که دندان های پیش آمده دارد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بازو
تصویر بازو
(دخترانه)
نام آهنگی (نگارش کردی: بازو)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بازو
تصویر بازو
قسمت بالای دست انسان از شانه تا آرنج، برای مثال به بازوان توانا و قوّت سر دست / خطاست پنجۀ مسکین ناتوان بشکست (سعدی - ۶۶)
بازو افراختن: بلند کردن دست و بازو برای انجام دادن کاری یا گرفتن چیزی
بازو افراشتن: بلند کردن دست و بازو برای انجام دادن کاری یا گرفتن چیزی، بازو افراختن
بازو افراشتن: بلند کردن دست و بازو برای انجام دادن کاری یا گرفتن چیزی، بازو افراختن
بازو دادن: کنایه از یاری دادن، یاری کردن، کمک کردن
بازو گشادن: کنایه از گشودن بازو، دست برآوردن برای یاری دادن و کمک کردن به کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گازر
تصویر گازر
کسی که پیشه اش رخت شویی است، رخت شوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مازو
تصویر مازو
بلوط
ماده ای با مصرف دارویی و صنعتی که از ترشح یکی از انواع بلوط به دست می آید و بر اثر گزش حشره ای به صورت کروی درمی آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سازو
تصویر سازو
لیف خرما، ریسمانی که از لیف خرما بافته شود، ریسمان علفی محکم، نخی رنگین که در نجاری موقع اره کردن چوب و تخته برای آنکه راست بریده شود به کار می برند، برای مثال از راستی چنان که ره او را / گویی زده ست مسطره و سازو (فرخی - ۴۵۴)
فرهنگ فارسی عمید
مقطع، مقص ّ، (منتهی الارب) : قطاع، گازود و کارد که بدان جامه و چرم و مانند آن برند، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی است از دهستان لاویز بخش میرجاوه شهرستان زاهدان. واقع در 15 هزارگزی جنوب میرجاوه و 7 هزارگزی جنوب راه فرعی میرجاوه به خاش. جلگه، گرمسیر، مالاریائی، دارای 100 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول آنجا، غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت گله داری. راه آن مالرو است و ساکنین از طایفۀ ریگی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گاوو
تصویر گاوو
گاو کوهی گوزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازو
تصویر بازو
قسمتی از دست است که از دوش تا آرنج را شامل است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازو
تصویر سازو
ریسمانی است در غایت استحکام که از لیف خرما باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گازر
تصویر گازر
رختشوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاتو
تصویر گاتو
فرانسوی نان خامه ای، شان در کندو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوزو
تصویر گوزو
کسی که بسیار گوزد آنکه بسیار تیز دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گازر
تصویر گازر
((زُ یا زَ))
رخت شوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مازو
تصویر مازو
شیره درخت بلوط که از آن برای ساختن مرکب سیاه استفاده می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوزو
تصویر گوزو
آن که زیاد می گوزد، کنایه از آدم بی اهمیت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سازو
تصویر سازو
((زُ))
لیف خرما، ریسمانی که از الیاف خرما بافته شود، ریسمان علفی و محکم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بازو
تصویر بازو
قسمتی از دست که بین آرنج و شانه قرار دارد، واحد طول برابر با بازو، قدرت، نیرو، رفیق، مصاحب، آن که در سرود با کسی همراهی کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گازی
تصویر گازی
Gaseous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گازی
تصویر گازی
gazeux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گازی
تصویر گازی
gasförmig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گازی
تصویر گازی
gazowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گازی
تصویر گازی
газообразный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گازی
تصویر گازی
газоподібний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گازی
تصویر گازی
gaseoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گازی
تصویر گازی
gasoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گازی
تصویر گازی
gassoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گازی
تصویر گازی
gasvormig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گازی
تصویر گازی
गैसी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گازی
تصویر گازی
gas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گازی
تصویر گازی
기체의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گازی
تصویر گازی
גזי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گازی
تصویر گازی
气体的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گازی
تصویر گازی
ガス状の
دیکشنری فارسی به ژاپنی