- گازری
- شغل و عمل گازر، رخت شویی
معنی گازری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مکانی که آثار هنری در آن به معرض دید گذاشته می شود، سرسرا، تالار، راهرو، دالان
راهرو، دهلیز، دالان، نمایشگاه آثارهنری
تصغیر گازر، دم جنبانک صعوه
مصغر گازر، گازر، در علم زیست شناسی دم جنبانک، پرندۀ کوچک خاکستری رنگ و به اندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب می نشیند و پشه و مگس صید می کند و غالباً دم خود را تکان می دهد
دم بشکنک، دمتک، دم سنجه، دم سیجه، دم سیچه، سریچه، سیسالنگ، شیشالنگ، کراک، آبدارک
دم بشکنک، دمتک، دم سنجه، دم سیجه، دم سیچه، سریچه، سیسالنگ، شیشالنگ، کراک، آبدارک
کسی که پیشه اش رخت شویی است، رخت شوی
رختشوی
قسمی دستگاه حمل با چرخ که اسب آنرا کشد
بی ثبات، ناپایدار
((پس.))
فرهنگ فارسی معین
پسوندی است که به آخر ریشه فعل، مصدر مرخم و اسم معنی افزوده می شود و معنای حاصل مصدری می دهد. مانند، رستگاری
ارابه، ارابه ای که با اسب کشیده می شود
از وسایل نقلیه با گردونۀ دوچرخه یا چهار چرخه که به اسب یا الاغ می بندند و بیشتر برای باربری از آن استفاده می کنند، هر چیز ناپایدار و بی ثبات و ناپاینده
Gaseous
gasoso
gasförmig
gazowy
газообразный
газоподібний
gaseoso
gazeux
gassoso
gasvormig
গ্যাসীয়
گیس کی مانند