جرب، نوعی بیماری پوستی واگیردار که باعث سوزش و خارش پوست بدن و پیدا شدن جوش های بسیار ریز روی پوست می شود، انگل آن در زیر پوست بدن سوراخ هایی ایجاد می کند، گر، گال، گری، اندوب، انروب
جَرَب، نوعی بیماری پوستی واگیردار که باعث سوزش و خارش پوست بدن و پیدا شدن جوش های بسیار ریز روی پوست می شود، انگل آن در زیر پوست بدن سوراخ هایی ایجاد می کند، گَر، گال، گَری، اَندوب، اَنروب
نوعی از جوشش باشد که پوست بدن را سیاه و خشن گرداند و با خارش باشد و آن رابعربی قوبا گویند. (برهان قاطع) (از آنندراج) (از هفت قلزم). در هندی زاد گویند. (از شعوری ج 1 ورق 100). اندوب. اندوج. (انجمن آرا). اندروب. اندروج. (آنندراج). و رجوع به قوبا و قوباء و اندوب و اندوج شود، باطن. (فرهنگ فارسی معین) ، در اصطلاح پزشکی مجموع اعضا و انساجی که در داخل شکم زیر پردۀ جنب قرار دارند که شامل معده و روده ها و کبد و لوزالمعده و طحال و کلیتین و روده بند و صفاق و مثانه و سایر بافتهای داخل شکم میشود. احشاء و امعاء. احشاء. (از فرهنگ فارسی معین) ، پیراهن و چادرو لباسی که در زیر قبا پوشند. (ناظم الاطباء). چادرشب. (از شعوری ج 1 ورق 130). شعار. (یادداشت مؤلف)
نوعی از جوشش باشد که پوست بدن را سیاه و خشن گرداند و با خارش باشد و آن رابعربی قوبا گویند. (برهان قاطع) (از آنندراج) (از هفت قلزم). در هندی زاد گویند. (از شعوری ج 1 ورق 100). اندوب. اندوج. (انجمن آرا). اندروب. اندروج. (آنندراج). و رجوع به قوبا و قوباء و اندوب و اندوج شود، باطن. (فرهنگ فارسی معین) ، در اصطلاح پزشکی مجموع اعضا و انساجی که در داخل شکم زیر پردۀ جنب قرار دارند که شامل معده و روده ها و کبد و لوزالمعده و طحال و کلیتین و روده بند و صفاق و مثانه و سایر بافتهای داخل شکم میشود. احشاء و امعاء. احشاء. (از فرهنگ فارسی معین) ، پیراهن و چادرو لباسی که در زیر قبا پوشند. (ناظم الاطباء). چادرشب. (از شعوری ج 1 ورق 130). شعار. (یادداشت مؤلف)