جدول جو
جدول جو

معنی گاراژداری - جستجوی لغت در جدول جو

گاراژداری
عمل گاراژدار، گاراژ داشتن، به کار گاراژ پرداختن، رجوع به گاراژ و گاراژدار شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گاراژدار
تصویر گاراژدار
صاحب گاراژ
فرهنگ فارسی عمید
(تَ / تِ / تُ رَ / رُو)
دارندۀ گاراژ، متصدی گاراژ، کسی که مسئول حمل بار و مسافران است، رجوع به گاراژ شود
لغت نامه دهخدا
پاساد داری عمل و شغل گاراژدار، اجرت نگاهبانی ماشین و وسیله نقلیه: شبی... . ریال از ما گاراژداری میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاراژ دار
تصویر گاراژ دار
پاساد دار
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که امور گاراژ را بعهده دارد دارنده گاراژ متصدی گاراژ: با گاراژدار قرار گذاشته بودم که طرف عصری مسافر حرکت کند
فرهنگ لغت هوشیار