کاویدن در علم فیزیک مقعر پسوند متصل به واژه به معنای کاونده مثلاً کنجکاو، روان کاو مقدار پولی که هر یک از بازیکنان در هر دور از قمار می گذارند کاوکاو: کاوش، جستجو، تفحص، تجسس، برای مثال تنگ شد عالم بر او از بهر گاو / شورشور اندر فکند و کاو کاو (رودکی - ۵۳۸)
کاویدن در علم فیزیک مقعر پسوند متصل به واژه به معنای کاوَنده مثلاً کنجکاو، روان کاو مقدار پولی که هر یک از بازیکنان در هر دور از قمار می گذارند کاوکاو: کاوش، جستجو، تفحص، تجسس، برای مِثال تنگ شد عالم بر او از بهر گاو / شورشور اندر فکند و کاو کاو (رودکی - ۵۳۸)
کرباس، برای مثال بدخواه تو را حادثه چون سایه ملایم / زاین رنگ نیامد به از این هیچ رکویی (انوری - مجمع الفرس - رکو) پارچۀ کهنه، لته، تکه ای از پارچه یا جامه، جامۀ یک لا
کرباس، برای مِثال بدخواه تو را حادثه چون سایه ملایم / زاین رنگ نیامد به از این هیچ رکویی (انوری - مجمع الفرس - رکو) پارچۀ کهنه، لته، تکه ای از پارچه یا جامه، جامۀ یک لا
جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، کوچ، هامه، کلیک، مرغ شباویز، بایقوش، پشک، پش، کوف، کلک، پژ، بوف، بیغوش، کول، بوم، شباویز، پسک، چغو، مرغ بهمن، اشوزشت، کنگر، کوکن، مرغ شب آویز، مرغ حق، چوگک
جُغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پَر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، کوچ، هامِه، کَلیک، مُرغ شَباویز، بایقوش، پَشک، پُش، کوف، کَلِک، پُژ، بوف، بَیغوش، کول، بوم، شَباویز، پَسَک، چَغو، مُرغ بَهمَن، اَشوزُشت، کُنگُر، کوکَن، مُرغ شَب آویز، مُرغ حَق، چوگَک
گیاهی است از رده دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ که سر دسته تیره خاصی بنام تیره کدوییان میباشد. گیاهی است با رونده و علفی و دارای برگها ساده و خشن است و برخی از برگها بصورت پیچک هایی در میایند که گیاه بدان وسیله به تکیه گاه میچسبد
گیاهی است از رده دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ که سر دسته تیره خاصی بنام تیره کدوییان میباشد. گیاهی است با رونده و علفی و دارای برگها ساده و خشن است و برخی از برگها بصورت پیچک هایی در میایند که گیاه بدان وسیله به تکیه گاه میچسبد
سلاک دادن (کرایه دادن) پرده سفیدی که عنکبوت سازد و در آن تخم کند و بچه بر آرد. دندانی که میان آن تهی و کاواک باشد دندان کرو (کسائی) فرهنگ نویسان بمعنی کشتی و جهاز کوچک و زورق نوشته اند و این معنی را جهانگیری از شعر سعدی استنباط کرده: (جوانی پاک بازو پاکرو بود که با پاکیزه رویی در کرو بود . {} شنیدستم که در دریای اعظم بگردابی در افتادند با هم... . {رشیدی گوید: او در این معنی متفرد است. معنی مزبور درست نیست. چه از بیت دوم تلویحا بودن آنان در کشتی استنباط میشود و صحیح} در گرو بود {است. یعنی عاشق او بود و مشهور هم همین است. ولی باید دانست که این کلمه بهمین معنی در سواحل خلیج فارس مستعمل است
سلاک دادن (کرایه دادن) پرده سفیدی که عنکبوت سازد و در آن تخم کند و بچه بر آرد. دندانی که میان آن تهی و کاواک باشد دندان کرو (کسائی) فرهنگ نویسان بمعنی کشتی و جهاز کوچک و زورق نوشته اند و این معنی را جهانگیری از شعر سعدی استنباط کرده: (جوانی پاک بازو پاکرو بود که با پاکیزه رویی در کرو بود . {} شنیدستم که در دریای اعظم بگردابی در افتادند با هم... . {رشیدی گوید: او در این معنی متفرد است. معنی مزبور درست نیست. چه از بیت دوم تلویحا بودن آنان در کشتی استنباط میشود و صحیح} در گرو بود {است. یعنی عاشق او بود و مشهور هم همین است. ولی باید دانست که این کلمه بهمین معنی در سواحل خلیج فارس مستعمل است
افزاریست جولاهگان را که ماشوره را در آن نصب کنند و جامه بافند، آلتی است در چرخ خیاطی که قرقره فلزی را در آن جا دهند و زیر سوزن چرخ در محل مخصوص متصل سازند
افزاریست جولاهگان را که ماشوره را در آن نصب کنند و جامه بافند، آلتی است در چرخ خیاطی که قرقره فلزی را در آن جا دهند و زیر سوزن چرخ در محل مخصوص متصل سازند