جدول جو
جدول جو

معنی ککر - جستجوی لغت در جدول جو

ککر
چرک خشک شده در بینی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکر
تصویر شکر
(دخترانه)
زیبارو، ماده بلوری شیرین و سفید رنگ، نام معشوقه اصفهانی خسروپرویز پادشاه ساسانی در منظوم هخسرو و شیرین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کتر
تصویر کتر
بیل پهن با دستۀ چوبی که ریسمانی به آن می بندند و یک نفر دسته را می گیرد و یک نفر سر ریسمان را و با آن زمین شیار کرده را پل کشی می کنند، پل کش، گراز، بنکن، بنگن، فه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکر
تصویر سکر
مست شدن از نوشیدن شراب و مانند آن، حالتی که در اثر خوردن شراب یا عرق به انسان دست می دهد، مستی، شراب خرما یا هر مسکر دیگر، مقابل صحو، در تصوف عدم آگاهی به خویشتن، ازخودبی خودی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کفر
تصویر کفر
مقابل ایمان، بی دینی، کنایه از سخن کفرآمیز یا حاکی از کفر مثلاً کفر نگو، ناسپاسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کدر
تصویر کدر
تیره شدن، تیرگی، تاریکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کور
تصویر کور
کبر، درختچه ای خاردار، با برگ های پهن و گل های سفید که مصرف دارویی دارد و از غنچۀ آن ترشی تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کبر
تصویر کبر
درختچه ای خاردار، با برگ های پهن و گل های سفید که مصرف دارویی دارد و از غنچۀ آن ترشی تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکر
تصویر سکر
ساختن سد در جلوی نهر، بستن در
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کبر
تصویر کبر
بزرگی، بزرگ سالی، مقابل صغر، در فقه سن بلوغ که در دختران نه سالگی و در پسران پانزده سالگی است
کبر سن: سال خوردگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کبر
تصویر کبر
بزرگ منشی، خودخواهی، خودنمایی، نخوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فکر
تصویر فکر
فکرت ها، اندیشه ها، جمع واژۀ فکرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کپر
تصویر کپر
پرچین، دیواری که از بوته های خار و شاخه های درخت در گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند، شاخ و برگ درخت و بوته های خار که بر سر دیوار باغ به ردیف بگذارند تا مانع عبور شود، خاربست، خاربند، خارچین، فلغند، چپر،
نرده، کلبۀ کوچکی که از شاخه های درخت و گیاه های خشک درست می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکر
تصویر سکر
سد و بندی که در جوی آب یا رودخانه بسته شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکر
تصویر نکر
دها، زیرکی، امر منکر، زشت و بد، کار دشوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فکر
تصویر فکر
فعالیت آگاهانۀ ذهن برای دریافتن چیزی، اندیشه، محصول فعالیت ذهنی، مشغولیت ذهنی، ذهن، برنامه، هدف، توجه، نگرانی
فکر کردن: اندیشه کردن، اندیشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(کَ)
به هندی خیار بادرنگ و کالک را میگویند. (برهان) (آنندراج). قسمی خیار. (ناظم الاطباء) ، به هندی قثاء است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
نام شهری است در هندوستان. (برهان) :
پسر آن ملکی تو که به مردی بگشاد
ز عدن تا جروان وز جروان تا ککری.
فرخی (از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
عصیر بسیار شیرینی که از بعضی نباتات مثل چغندر قند استخراج می کنند و از آن قند و نبات و شربت سازند سپاسگزاری و ثنا گفتن، سپاس داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
لجاج کردن، استبداد کردن محتکر، احتکار کننده، مستبد محتکر، احتکار کننده، مستبد
فرهنگ لغت هوشیار
پر کردن، بستن دهانه جو را، شیرین کردن شکر زدن، تاری چشم، کاهش گرمی مستی، باده مست کننده پارسی تازی گشته شکر، خرمای شکری بستن بند آب بستن سد نهر، بند و سدی که پیش آب رود بندند. یا سکر طبع. بستگی شاعر: ... و سکر طبع گشاده شود. مستی (شراب و غیره) مقابل هوشیاری، حالتی که بر اثر نوشیدن باده و غیره در شخص ایجاد شود، آنچه که مست گراند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پکر
تصویر پکر
گیج و حیران
فرهنگ لغت هوشیار
جمع کره گویها کره ها یا علم اکر. دانش شناختن کره ها و آن از فروع علم ریاضی است و شامل دو بخش است اکر متحرک و اکر ساکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جکر
تصویر جکر
گرد و خاک، حاجتمند شدن، غضبناک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
یاد کردن، ثنا و دعا مرد، نره، آلت مردی، آلت تناسل مرد مرد، نره، آلت مردی، آلت تناسل مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بکر
تصویر بکر
مرد وزنی که هرگز همخوابگی نکرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار
تصویر کار
تکلیف، اکت، عمل، شغل، اپراسیون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شکر
تصویر شکر
شکر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مکر
تصویر مکر
ترفند، فریب، نیرنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ذکر
تصویر ذکر
نرینگی، یاد، یادکرد، یادآوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شکر
تصویر شکر
سپاس، شکر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بکر
تصویر بکر
دست نخورده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فکر
تصویر فکر
اندیشه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کسر
تصویر کسر
بخش، برداشتها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کفر
تصویر کفر
بی خدایی، خدا نشناسی
فرهنگ واژه فارسی سره