جدول جو
جدول جو

معنی کژآگند - جستجوی لغت در جدول جو

کژآگند(کَ گَ)
کژآغند است که جامۀ کژ آکندۀ روز جنگ باشد. (برهان). جامه ای که برای حفظ تن به زیر زره پوشند و میان ابره و آستر آن کژآگنده دوخته اند. (آنندراج). کژاغند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کژاغند شود
لغت نامه دهخدا
کژآگند
جامه ای که درون آنرا بجای پنبه از ابریشم پر کنند و بخیه بسیاری زنند و روز جنگ پوشند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کژاغند
تصویر کژاغند
کج آکند، نوعی جامه که میان آستر و رویۀ آن ابریشم خام می گذاشتند و هنگام جنگ بر تن می کردند
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
رجوع به آکند شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
کژآگند. همان جامه که برای حفظ تن به زیر زره پوشند و میان ابره و آستر آن کژآگنده دوخته اند. (آنندراج). کژاغند. رجوع به کژاغند شود
لغت نامه دهخدا
(کَگَ دِ)
کژاغندش است که برگستوان باشد. (برهان) کژاغند است که جامۀ روز جنگ باشد. (آنندراج). ظاهراً ’ش’ ضمیر را در بیتی از این قبیل (از کمال الدین اسماعیل) جزو کلمه محسوب داشته اند:
اندران روز ز بیم تو چو کرم پیله
کفن خصم کژآگندش و خفتان باشد.
(از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
(فَ گَ)
فژغند. چرک آلود. پلید. چرکن. (برهان). فژاکن. فژاگن. فژغند. فژگنده. رجوع به این کلمات شود
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
کژآغند. رجوع به کژآغند شود
لغت نامه دهخدا
(کَغَ)
مرکّب از: کژ + آغند= آکند، آکنده، کج آغند. کج آکند. قزاکند. کژاکند. قزاغند معرب آن. کزاغند وکزغند. (حاشیۀ برهان چ معین)، کژآگند. گژآگندش. (ناظم الاطباء) (آنندراج)، جامه ای باشد که درون آن را بجای پنبه ابریشم پرکنند و بخیۀ بسیاری زنند و روزهای جنگ پوشند. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ غَ دِ)
به معنی کژآغند است که جامۀ روز جنگ باشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به کژ آغند شود
لغت نامه دهخدا
(کَ گَ)
آگنده به کج (کژ) که نوعی ابریشم کم بهاست، کج آغند که جامۀ روز جنگ باشد. (برهان). کج آکند. قژاگند:
پاره پاره بر تن بدخواه او
جوشن و خودو کج آگند و سپر.
؟ (از راحهالصدور).
رجوع به کج آکند و کج آغند شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از آگند
تصویر آگند
انباشتن آگندن، در کلمات مرکب بمعنی آگنده آید: جگر آگند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کژوند
تصویر کژوند
پره کلیدان
فرهنگ لغت هوشیار
جامه ای که درون آنرا بجای پنبه از ابریشم کج پر کرده باشند و آنرا در روز جنگ می پوشیدند
فرهنگ لغت هوشیار
جامه ای که درون آنرا بجای پنبه از ابریشم پر کنند و بخیه بسیاری زنند و روز جنگ پوشند
فرهنگ لغت هوشیار
جامه ای که درون آنرا بجای پنبه از ابریشم پر کنند و بخیه بسیاری زنند و روز جنگ پوشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کژاغند
تصویر کژاغند
((کَ غَ))
کژآگند. کج آکند، جامه ای باشد که درون آن را به جای پنبه از ابریشم پر کرده و روزهای جنگ به تن می کردند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کژپسند
تصویر کژپسند
بی سلیقه
فرهنگ واژه فارسی سره