میشل وان. نقاش فلاماندی (1497 یا 1499-1592 میلادی). شاگرد ’برنارد وان اورلی’ و مجذوب رافائیل بود و به همین علت به ایتالیا رفت و در سال 1532 میلادی با شهرت درخشانی وارد رم گردید و تابلو ’رستاخیز ناجی’ را برای کلیسای ’سن پیر’ ساخت. در بازگشت به میلان به سال 1543 میلادی محراب سن لوک را به سبک سه لوحه ای نقاشی کرد. لوئی دوم او را نقاش مخصوص خود خواند و او را واداشت که پرده های نقاشی فراوانی به وجود آورد. (از لاروس و کیه)
میشل وان. نقاش فلاماندی (1497 یا 1499-1592 میلادی). شاگرد ’برنارد وان اورلی’ و مجذوب رافائیل بود و به همین علت به ایتالیا رفت و در سال 1532 میلادی با شهرت درخشانی وارد رم گردید و تابلو ’رستاخیز ناجی’ را برای کلیسای ’سن پیر’ ساخت. در بازگشت به میلان به سال 1543 میلادی محراب سن لوک را به سبک سه لوحه ای نقاشی کرد. لوئی دوم او را نقاش مخصوص خود خواند و او را واداشت که پرده های نقاشی فراوانی به وجود آورد. (از لاروس و کیه)
وکیل کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار). وکیل گردانیدن. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گماشتن دیگری را بجای خود که از جانب او در آنچه مالک آن است تصرف کند. (از تعریفات جرجانی) ، کاری با کسی (به کسی) گذاشتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (از غیاث اللغات) (از آنندراج). گذاشتن کار را به کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کسی را بر چیزی گماشتن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برگماشتن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) ، نظارت. تحت نظر قرار دادن شخص یا مال را. مرحوم دهخدا در یادداشتی آرد: توکیل اموال کسی، امری است مقدمۀ مصادره و آن، گماشتن کسانی باشد بر اموال کسی تا سپس اموال او را مصادره کنند. رجوع به ابن خلکان چ تهران ص 36 س 14 شود: سرهنگان پادشاه به سوابق فضل او معترف بودند و به شکر آن مرتهن لاجرم در مدت توکیل او رفق و ملاطفت کردند. (گلستان سعدی)
وکیل کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار). وکیل گردانیدن. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گماشتن دیگری را بجای خود که از جانب او در آنچه مالک آن است تصرف کند. (از تعریفات جرجانی) ، کاری با کسی (به کسی) گذاشتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (از غیاث اللغات) (از آنندراج). گذاشتن کار را به کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کسی را بر چیزی گماشتن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (دهار) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برگماشتن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) ، نظارت. تحت نظر قرار دادن شخص یا مال را. مرحوم دهخدا در یادداشتی آرد: توکیل اموال کسی، امری است مقدمۀ مصادره و آن، گماشتن کسانی باشد بر اموال کسی تا سپس اموال او را مصادره کنند. رجوع به ابن خلکان چ تهران ص 36 س 14 شود: سرهنگان پادشاه به سوابق فضل او معترف بودند و به شکر آن مرتهن لاجرم در مدت توکیل او رفق و ملاطفت کردند. (گلستان سعدی)
یکی از موادی است که غشای سلولی گیاهان را تشکیل می دهد، کوتین از مواد مختلفۀ شیمیایی که ساختمان قطعی آنها بر علمای شیمی مجهول است و همچنین از اسیدهای مختلف آلی و سرین که یکی از مواد مومی O H32 C20 است ترکیب یافته است، (گیاه شناسی ثابتی ص 38 و 56)
یکی از موادی است که غشای سلولی گیاهان را تشکیل می دهد، کوتین از مواد مختلفۀ شیمیایی که ساختمان قطعی آنها بر علمای شیمی مجهول است و همچنین از اسیدهای مختلف آلی و سرین که یکی از مواد مومی O H32 C20 است ترکیب یافته است، (گیاه شناسی ثابتی ص 38 و 56)
دهی است. (از معجم البلدان). و منه المثل: ’دعوا دعوه کوکبیه’ و اصل آن چنان است که عاملی بر مردم آنجا ستم روا داشت، ایشان وی را نفرین کردند و او مرد، و این مثل سایر شد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به معجم البلدان شود
دهی است. (از معجم البلدان). و منه المثل: ’دعوا دعوه کوکبیه’ و اصل آن چنان است که عاملی بر مردم آنجا ستم روا داشت، ایشان وی را نفرین کردند و او مرد، و این مثل سایر شد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به معجم البلدان شود
شهری از گرجستان، و ولات گرجستانات متعلّقه به ایران، گرجستان، کارتیل و کاخت و تفلیس است، (تذکره الملوک چ 2 ص 5) : ارکلی خان والی گرجستان، کاخت و کارتیل مقدمش را گرامی و او را به تفلیس برده منزلی مرغوب به جهت او مهیا و جمعی را به خدمت و پرستاریش مأمور ساخت، (مجمل التواریخ گلستانه ص 348)، رقم اشفاق آمیز بارکلی خان والی کاخت و کارتیل در طلب آزادخان به جانب گرجستان روانه ساخت، (ایضاً مجمل التواریخ ص 349)، و رجوع به لغت کاخت شود
شهری از گرجستان، و ولات گرجستانات متعلّقه به ایران، گرجستان، کارتیل و کاخت و تفلیس است، (تذکره الملوک چ 2 ص 5) : ارکلی خان والی گرجستان، کاخت و کارتیل مقدمش را گرامی و او را به تفلیس برده منزلی مرغوب به جهت او مهیا و جمعی را به خدمت و پرستاریش مأمور ساخت، (مجمل التواریخ گلستانه ص 348)، رقم اشفاق آمیز بارکلی خان والی کاخت و کارتیل در طلب آزادخان به جانب گرجستان روانه ساخت، (ایضاً مجمل التواریخ ص 349)، و رجوع به لغت کاخت شود
سیاستمدار و نویسندۀ سیاسی فرانسه است (1805-1859 میلادی) که به عضویت آکادمی فرانسه نائل گردید. او راست: دمکراسی در امریکا. کهنه رژیم. انقلاب. (از لاروس). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
سیاستمدار و نویسندۀ سیاسی فرانسه است (1805-1859 میلادی) که به عضویت آکادمی فرانسه نائل گردید. او راست: دمکراسی در امریکا. کهنه رژیم. انقلاب. (از لاروس). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
نادرست نویسی غوتیل واژه پارسی است و همان است که واژه قوتی یاقوطی راازآن برگرفته اند. اندازه است برای کشیدن برنج یابج وهرغوتیل برابربایک چهارم باراسپ یانیم لنگه
نادرست نویسی غوتیل واژه پارسی است و همان است که واژه قوتی یاقوطی راازآن برگرفته اند. اندازه است برای کشیدن برنج یابج وهرغوتیل برابربایک چهارم باراسپ یانیم لنگه