جدول جو
جدول جو

معنی کوپل - جستجوی لغت در جدول جو

کوپل
فرانسوی جفت شکوفه و بهار درخت، اقحوان اکحوان: الاقحوان کوبل
تصویری از کوپل
تصویر کوپل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوپله
تصویر کوپله
حباب، طاقی ساخته شده از گل که در ایام سرور به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
قفل: بر مستراح کوپله سازیده است بر مستراح کوپله کاشیده (کاشنیده دهخدا) است ک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوپله
تصویر کوپله
موی فرق سر، کاکل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوپله
تصویر کوپله
((پَ لِ یا لَ))
شکوفه و بهاره درخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوپن
تصویر کوپن
کالابرگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کوپک
تصویر کوپک
پول خرد رایج در روسیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوپه
تصویر کوپه
املای دیگر واژۀ کپه، روی هم انباشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوپال
تصویر کوپال
گرز، از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، گرزه، دبوس، لخت، چماق، سرپاش، سرکوبه، عمود، مقمعه، برای مثال نمایم به گیتی یکی دستبرد / که گردد ز کوپال من کوه خرد (نظامی۵ - ۹۲۳)، کنایه از گردن ستبر و بر و بازوی قوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوبل
تصویر کوبل
شکوفۀ درخت، گل نوشکفته،
بابونه، گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اقحوان، بابونج، بابونک، تفّاح الارض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوپل
تصویر پوپل
فوفل، درختی از خانوادۀ نخل با چوبی سیاه رنگ که در نجاری به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوپه
تصویر کوپه
ویژگی نوعی اتومبیل کوچک دو در و سقف دار
ویژگی نوعی کالسکۀ سقف دار
هر یک از اتاق های مخصوص مسافر در قطار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوپه
تصویر کوپه
نوعی واگن که جای نشستن مسافر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوپن
تصویر کوپن
ورقه بهادار، سهم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوپک
تصویر کوپک
کف: (باز بکردار اشتری که بود مست کفک برآرد زخشمو راند سلطان)، (رودکی)
فرهنگ لغت هوشیار
گرز آهنین عمود: وز و باد بر سام نیرم درود خداوند شمشیر و کوپال و خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوبل
تصویر کوبل
شکوفه و بهار درخت، اقحوان اکحوان: الاقحوان کوبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوسل
تصویر کوسل
کوسله سر نره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوثل
تصویر کوثل
فوفل پوپل از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کویل
تصویر کویل
شکوفه بابونه زهر بابونج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوتل
تصویر کوتل
((کُ تَ))
تپه، گردنه، علمی که پیشاپیش دسته های عزاداری ایام محرم و صفر حرکت دهند و آن مرکب است از چوبی که با پارچه های رنگارنگ یا ابریشمی آن را تزیین کنند
فرهنگ فارسی معین
((پِ))
هر یک از اتاق های مخصوص نشستن مسافر در قطار که دارای در و پنجره و صندلی و تخت باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوپه
تصویر کوپه
((کُ پِ))
روی هم انباشته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوپن
تصویر کوپن
((کُ پُ))
برگ جیره بندی، کالا برگ (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوپال
تصویر کوپال
عمود، گرز آهنین
فرهنگ فارسی معین
ورقه ای مخصوص برای دریافت بعضی از اجناس ضروری و مواد غذایی که توسط دولت در بین مردم توزیع می شود، کالابرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوپ
تصویر کوپ
برش، قطع، مقطع، نوعی مدل مو مخصوص خانم ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کول
تصویر کول
دوش، کتف، کوله
کندن، کاویدن، گود کردن، شیار کردن زمین، کولیدن
گول، جایی که آب کمی در آن ایستاده باشد، تالاب، حوض، برکه
جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، اشوزشت، پش، آکو، پشک، پژ، بوم، هامه، کوکن، پسک، کلیک، کنگر، کلک، چوگک، کوف، شباویز، مرغ شب آویز، چغو، بیغوش، مرغ بهمن، بایقوش، مرغ شباویز، کوچ، بوف، مرغ حق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کپل
تصویر کپل
سطح خارجی سرین آدمی و جانوران، قسمت خلفی بالای ران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوپ
تصویر کوپ
قطع، برش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کول
تصویر کول
بمعنی دوش و کتف، شانه میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کپل
تصویر کپل
((کَ پَ))
کفل، سرین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کول
تصویر کول
گلیم و پلاس کهنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کول
تصویر کول
کتف، دوش، آبگیر، برکه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کول
تصویر کول
پشت، به ویژه بخش بالای پشت انسان یا حیوان، گرده
فرهنگ فارسی معین