جدول جو
جدول جو

معنی کوپری - جستجوی لغت در جدول جو

کوپری
دسته جمعی، باهم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کاپره، جزیره دریای ’تیرنین’ در خلیج ناپل، که ’تیبر’ سالهای آخر عمر خود را بدانجا گذرانید، خاطرۀ حیات شهوی وتوأم با لذائذی که تیبر در ’کاپره’ سپری کرد سبب شده است که این کلمه اغلب برای تعیین محل لذائذ استعمال و علی الخصوص به مکانی اطلاق شود که اختصاص به خوشگذرانیها و عیش و عشرت و التذاذ نفسانی داشته باشد
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان مرکزی بخش حومه شهرستان سراوان است و دارای 250 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دیگ سفالین. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
منسوب است به کوار و آن ناحیه یا شهرکی است در فارس. (از انساب سمعانی). و رجوع به کوار شود
لغت نامه دهخدا
(کَ ثَ)
از شعرای اردبیل است. صوفی وش و درویش نهاد بود و مذهب نقطوی داشت و پیروان محمود وی را خلیفه می خواندند. این بیت از اوست:
تو چنان جفاپسندی که اگر خدنگ نازت
سوی دل گشاد یابد به کرشمه بازداری.
(از ترجمه تذکرۀ مجمعالخواص خیام پور)
شاعری خوش طبع و وسیعمشرب است. این رباعی از او است:
با خلق زمانه کوثری راز مگو
این راز بر مردم غماز مگو
دانی دهن کوه چرا پرسنگ است
یعنی که هر آنچه بشنوی بازمگو.
(از تذکرۀ نصرآبادی ص 320)
از شعرای بخارا بوده و در هرات درگذشت. این مطلع از او است:
در خیال پستۀ خندان آن بادام چشم
چشمۀ خونی است چشم ما که دارد نام چشم.
(ترجمه مجالس النفایس ص 45)
لغت نامه دهخدا
(چِ فَ)
دهی از دهستان حومه شهرستان گلپایگان که در 9هزارگزی غرب گلپایگان واقع است و 559 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کُرْ)
کرپی. پل. جسر. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
عوض و بدل و مبادلۀ به طور مساوی. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوهری
تصویر کوهری
عوض و بدل و مبادله بطور مساوی
فرهنگ لغت هوشیار
هندی گمیه (گویش ایلامی) از گیاهان صدف یکی از جانوران نرم تن از رده شکمپاییان که در سواحل دریا های گرم (اقیانوس هند و سواحل افریقا) فراوانست این صدف سفید رنگ است و بشکل و اندازه یک سکه معمولی میباشد کوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوپنی
تصویر کوپنی
منسوب به کوپن، قابل عرضه یا دریافت به وسیله کوپن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوری
تصویر کوری
نابینایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوری
تصویر کوری
العمى
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کوری
تصویر کوری
Blindness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوری
تصویر کوری
cécité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کوری
تصویر کوری
ślepota
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوری
تصویر کوری
עיוורון
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کوری
تصویر کوری
نابینایی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کوری
تصویر کوری
অন্ধত্ব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کوری
تصویر کوری
ความตาบอด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کوری
تصویر کوری
upofu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کوری
تصویر کوری
körlük
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کوری
تصویر کوری
盲目
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کوری
تصویر کوری
失明
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کوری
تصویر کوری
실명
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کوری
تصویر کوری
Blindheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کوری
تصویر کوری
kebutaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کوری
تصویر کوری
अंधापन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کوری
تصویر کوری
blindheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کوری
تصویر کوری
cecità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کوری
تصویر کوری
cegueira
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوری
تصویر کوری
ceguera
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کوری
تصویر کوری
сліпота
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کوری
تصویر کوری
слепота
دیکشنری فارسی به روسی