- کوهستانی
- منسوب به کوهستان کوهی جبلی: منطقه کوهستانی ناحیه کوهستانی
معنی کوهستانی - جستجوی لغت در جدول جو
- کوهستانی
- Mountainous
- کوهستانی
- montanhoso
- کوهستانی
- bergig
- کوهستانی
- górzysty
- کوهستانی
- гористый
- کوهستانی
- гірський
- کوهستانی
- montañoso
- کوهستانی
- montagneux
- کوهستانی
- montuoso
- کوهستانی
- bergachtig
- کوهستانی
- पहाड़ी
- کوهستانی
- milima
- کوهستانی
- পাহাড়ি
- کوهستانی
- جبليٌّ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جایی که در آن کوه بسیار باشد، کوهسار
جائی که کوه بسیار باشد و آنرا کهستان هم نیز گویند
منسوب به خوزستان از مردم خوزستان خوزی
منسوب به کردستان اهل کردستان از مردم کردستان
منسوب به بستان بوستانی: گیاه بستانی، باغبان
منسوب به لهستان: از مردم لهستان اهل لهستان
کوهستان، جایی که در آن کوه بسیار باشد، کوهسار
زمینی که در آن کوه بسیار باشد
Mountainously
гористо