جدول جو
جدول جو

معنی کوماج - جستجوی لغت در جدول جو

کوماج
نام نانی است که بپزند و بخورند و معروف است
تصویری از کوماج
تصویر کوماج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اوماج
تصویر اوماج
قسمی آش که با آرد گندم سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوماج
تصویر اوماج
اماج ها، گلوله های کوچک خمیر که در آشی به همین نام می ریزند، جمع واژۀ اماج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کومار
تصویر کومار
سیاکوتی، درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بلک، سرخ ولیک، قره گیله، ولک، کورچ، کویچ، مارخ، ولیک، سیاه الله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کماج
تصویر کماج
یک نوع نان ضخیم و پوک که با آرد گندم و آرد نخود تهیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کماج
تصویر کماج
((کُ))
یک نوع نان شیرینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کماج
تصویر کماج
نوعی نان ضخیم و پوک که با آرد گندم و آرد نخود تهیه می شود، کماچ، بسکماج
تختۀ گرد که میانش سوراخ دارد و در سرستون خیمه قرار می دهند، بادریسه، کلیچۀ خیمه، چناب، سپندوز، سنگور، شنگرک، سنگرکبرای مثال کماج خیمه را ماند که نتوان / ز وی کندن به دندان نیم ذره (جامی - ۶۹۱)
فرهنگ فارسی عمید