جدول جو
جدول جو

معنی کولر - جستجوی لغت در جدول جو

کولر
دستگاهی که برای خنک کردن هوای ساختمان به کار می رود
تصویری از کولر
تصویر کولر
فرهنگ فارسی عمید
کولر
(لِ)
دستگاهی که هوای اطاق و سالن را خنک کند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
کولر
دستگاهی که هوای اطاق و سالن را خنک کند، آرام بخش
تصویری از کولر
تصویر کولر
فرهنگ لغت هوشیار
کولر
((لِ))
دستگاهی معمولاً برقی برای خنک کردن هوای داخل یک فضا
تصویری از کولر
تصویر کولر
فرهنگ فارسی معین
کولر
تن پوشی از پشم حیوانات اهلی نیم تنه ی گالشی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوثر
تصویر کوثر
(دخترانه)
نام چشمه ای در بهشت، نام سوره ای در قرآن کریم که یکی از شأن نزول های آن تولد حضرت فاطمه است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کویر
تصویر کویر
زمین شوره زار، سراب، شیر ژیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوثر
تصویر کوثر
نهری در بهشت، صد و هشتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۳ آیه، إنّااعطینا، هر چیز فراوان و متراکم، شخص بزرگ و پرخیر، بخشنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کولی
تصویر کولی
مردم چادرنشینی که در مسیر خود به کارهایی از قبیل خوانندگی، نوازندگی، فال بینی و فروش سبد می پردازند، لوری، لولی، غرشمال، قرشمال، کنایه از کسی که داد و فریاد بیهوده می کند، بی شرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوزر
تصویر کوزر
خوشۀ گندم که هنگام کوبیدن خرمن خرد نشده باشد، کوزاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوار
تصویر کوار
سبد بزرگ برای حمل میوه، کندو، کباره
فرهنگ فارسی عمید
کدو یا سبد کوچکی که زنان روستایی در پای چرخ نخ ریسی می گذارند و گلوله های نخ را در آن می اندازند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کولخ
تصویر کولخ
آتشدان، منقل، گلخن، گولخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوله
تصویر کوله
کوله بار و کوله پشتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوله
تصویر کوله
کج، خمیده مثلاً کج وکوله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کولی
تصویر کولی
غرشمال ارقه. فاحشه. سواری روی کول و پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گولر
تصویر گولر
درخت انجیر دشتی انجیر آدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کولح
تصویر کولح
زشت ناپسند چرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کولک
تصویر کولک
کدویی که زنان پنبه رشتنی را در آن نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوله
تصویر کوله
خمیده منحنی کج. یا کج و کوله. کج و معوج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کولم
تصویر کولم
فلفل سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
زمین بی آب و شوره زار باشد و آنرا بعربی قراح گویند، زمین شوره زار و بی آب و گیاه، کویر نمک
فرهنگ لغت هوشیار
تازی گشته کلا بنگرید به کلا درختی است از تیره پنیر کیان و از دسته استرکو لیاسه که بومی نواحی استوایی قاره افریقا است. ارتفاع گونه های مختلف این درخت بین 15 تا 20 متر است. برگها یش معمولا ساده و متناوب و در برخی گونه ها مجتمع است (بین 5 تا 15 برگ بطور فراهم جمع میشوند)، سطح فوقانی پهنک برگ آنها شفاف ولی سطح تحتانی برنگ سبز روشن است. گلها این گیاه معمولا بر روی شاخه های جوان (2 یا 3 یا 4 ساله) ظاهر میشوند و بندرت شاخه های مسن گل دار میگردند. مادگی گیاه شامل 5 تا 6 بر چه آزاد است که در هر برچه 5 تا 16 تخمچه قرار دارد. میوه آنها شامل 2 تا 6 فولیکول گردو بیضوی است و در درون آنها 5 تا 6 دانه موجود است. دانه های درون میوه بین 8 تا 15 گرم وزن دارند. دانه کلا شامل 3، 2 درصد کافئین و 2 تئو برومین و 6، 1 درصد تانن و 58 درصد مواد چرب است جوزالزنج درخت قهوه سودانی جوز کولا. جامه ای پشمین که شبانان پوشند
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ایست با پرواز عالی و با استقامت که از سار بزرگتر ولی از کبک کوچکتر است و خود راسته مشخصی را در بین پرندگان بوجود میاورد که بنام راسته کبوتران نامیده میشود و شامل تمام گونه های مختلف کبوتر ها میگردد. منقار کبوتر ان ضعیف و در قاعده بر آمده است
فرهنگ لغت هوشیار
خوشه گندم و جوی که در وقت کوفتن خرمن خرد نشده و بار دیگر بکوبند قصاله قصامه
فرهنگ لغت هوشیار
جویی است در بهشت که از آن جمیع چشمه های بهشت جاری میگردد، چشمه کوثر، هر چیز متراکم و فراوان، خیرکثیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوثر
تصویر کوثر
((کَ ثَ))
بسیار از هر چیز، نام جویی در بهشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کولخ
تصویر کولخ
((لَ))
آتشدان، منقل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوزر
تصویر کوزر
((زَ))
خوشه گندم و جو، غربیل، الک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کویر
تصویر کویر
((کَ))
زمین وسیع و شوره زار، شیر ژیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کولی
تصویر کولی
سواری روی کول و پشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کولی
تصویر کولی
((کُ))
دوره گرد، بیابانگرد، فاحشه، غرشمال، ارقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوله
تصویر کوله
((لَ))
احمق، نادان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوله
تصویر کوله
((لِ))
باری که روی دوش حمل کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوار
تصویر کوار
سبزی خوردنی، تره
فرهنگ فارسی معین