- کوشیر
- جاوشیر، گیاهی با ساقۀ بلند و پرزدار با برگ های شبیه برگ انجیر و گل های زرد خوشبو و صمغی بدبو که از ریشه و ساقۀ این گیاه گرفته می شود و برای استرس، استسقا، عسرالبول و بیماری های عصبی نافع است، گاوشیر، گواشیر، لاوشیر
معنی کوشیر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوعی آش که از آرد سازند
بوره، تنکار، ارزیز، قلعی، ظرف مسی یا برنجی شکسته که لحیم شده باشد
لحام لحیم، آنچه که بدان شکستگی ظروف مسین و برنجین را لحیم کنند مانند: ارزیز قلعی و بوره: (از ان زر می برد استاد زر ساز که با کفشیر پیوندد بهم باز)، (امیر خسرو)، ظرف مسین یا برنجین شکسته که مکرر لحیم کرده باشند: (تو شیر بیشه نظمی و من چو شیر علم میان تهی و مزور مزیق و کفشیر)، (سوزنی)
((کَ))
فرهنگ فارسی معین
لحام، لحیم، آن چه که بدان شکستگی ظروف مسین و برنجین را لحیم کنند مانند، ارزیر، قلعی و بوره، مجازاً، ظرف مسین یا برنجین شکسته که مکرر لحیم کرده باشند
زمین شوره زار، سراب، شیر ژیان
ترکی مغولی آزوغه توشه علوفه و آزوقه و سیورسات: سلطان ارز روم قضای حقی را که او وقت محاصره اخلاط بمدد علوفه و کوشی نشانده بانواع مبرات و کرامات مخصوص شد
زمین بی آب و شوره زار باشد و آنرا بعربی قراح گویند، زمین شوره زار و بی آب و گیاه، کویر نمک